فرهنگ پناهى

فرهنگ پناهى

وبلاگ شخصی فرهنگ پناهی

پیام های کوتاه
طبقه بندی موضوعی
آخرین مطالب
نویسندگان

۹۷ مطلب توسط «فرهنگ پناهی» ثبت شده است

۱۵
خرداد

شبکه هاى اجتماعى و فضاى مجازى به وضوح زندگى ما را تحت تأثیر قرار داده اند. از گروه هایى مخصوص لطیفه و سرگرمى گرفته تا گروه هایى که رنگ و بوى حمایت از دولت و یا انتقاد از آن و حتى تخریب دارند. در نگاه اول میتوان از این شبکه ها به عنوان فرصتى براى ارتباط بیشتر یاد کرد که البته معایبى هم دارند که همه از آن ها آگاهیم و ذکرشان موجب اطناب است.


از طرفى فعالان سیاسى و اجتماعى به چنین شبکه هایى به چشم یک دریچه براى ارتباط نزدیک و حتى مستقیم با مردم نگاه مى کنند، دریچه اى که مى تواند این افراد صاحب نظر و یا صاحب قدرت را از مشکلات واقعى مردم آگاه سازد، نیز میتواند محبوبیت این افراد را به جهت ارتباط با مردم افزایش دهد. این افراد که به نوعى پیشگامان جامعه و به اصطلاح رایج "نخبگان سیاسى" قلمداد میشوند و داعیه کاندیداتورى و در پله بعد نمایندگى مردم را دارند، بد نیست آستین ها را بالا زده و کمى تولید محتوا کنند.

 

متاسفانه برخى از این افراد با نقل مستقیم و به اصطلاح "کپى کردن" سخنان بزرگان در گروه هاى مختلف سعى در کسب هویت و جایگاه دارند که قطعا روند صحیحى نیست. 

لذا از این عزیزان خواهشمندیم به جاى نقل و و کپى سخنانى که در دسترس همگان هست، در صورت توان کمى فکر کرده و به آگاهى بخشى و تولید محتواى مفید بپردازند و اگر نمیتوانند از صحنه سیاست و پیشگامى اجتماعى فاصله گرفته و مشاغلى در سطح محله و یا محدود تر از آن اکتفا کنند.

 

اینکه شاهد باشیم یک مسئول و یا یک فعال سیاسى با احساس مسئولیت نظرات مردم را میشنود و نظرات کارشناسانه خود را در این فضاى صمیمى بازتاب مى دهد مى تواند بسیار ارزشمند باشد. اما نگاه صرفا تبلیغاتى به این فضا به نوعى توهین به شعور عمومى است، بدین معنا که مردمى که بحث هاى روزمره و دغدغه هایشان را در فضایى مثل یک گروه به اشتراک میگذارند، هرگز نظرى از طرف یک کاندیداى مجلس و یا فعال سیاسى دریافت نمى کنند، اما در ایام انتخابات با پیام هاى بى محتواى این افراد که صرفا کارکرد تبلیغاتى دارد مواجه مى شوند.

 

این نوع نگاه ابزارى به مردم، خود مى تواند هشدارى باشد در مورد شخصیت فردى که چنین رفتارى از خود نشان مى دهد.
افرادى که مردم را فقط به چشم رأى میبینند و پس از کسب قدرت نیازى به ارتباط با این آراء(مردم) نمیبینند، مگر وقتى که دوباره به ایام انتخابات نزدیک شویم.

به راستى حال که همه به اهمیت جایگاه مجلس در سپهر سیاسى کشور واقفیم، آیا میتوانیم از اهمیت شبکه هاى اجتماعى در ارزیابى  کاندیداها غافل باشیم؟

۱۳
خرداد

روز دوشنبه، ٤/٣/٩٤ پس از برگزارى مراسمى با عنوان "دوم خرداد تلاقى جمهوریت و مشروطیت" که به همت انجمن اسلامى دانشجویان دانشکده فنى دانشگاه تهران برگزار گردید، انتشار نامه اى تأمل برانگیز از طرف 'بسیج دانشجویى دانشگاه تهران' همه را شوکه کرد و دلسوزان و فعالان دانشجویى را به فکر فرو برد. قسمتى از این نامه را در ادامه نقل مى کنیم :

 

"بدیهی است درصورت عدم برخورد با مسببان ماجرا توسط بالاترین رکن قضایی کشور یعنی قوه قضائیه، بسیج دانشجویی از این به بعد نه با دانشگاه و نه با سایر برهم زنندگان نظم دانشگاه کمترین مماشاتی را نخواهد داشت و ضمن وارد شدن مستقیم به موضوعات اینچنینی، اجازه بر هم زدن نظم عمومی را به هیچ کس نخواهد داد."

 

این نوع اظهار نظرهاى بى مهابا و با رنگ و بوى تهدید -که البته بى سابقه هم نیست - ذهن هر انسان دلسوز نسبت به فضاى دانشگاه و هویت مستقل دانشجو را به این موضوع متوجه میسازد که چگونه ممکن است یک تشکل دانشجویى که نام مقدس "بسیج" را یدک مى کشد، با چشم بستن بر استقلال دانشگاه و دورى از فضاى امنیتى این نهاد علمى نه تنها از باز کردن پاى دستگاه قضایى سخن به میان آورد، بلکه پا را از این هم فراتر گذاشته و تهدید به اقدام مستقیم کند؟
البته در اینکه منظور این افراد از "وارد شدن مستقیم به موضوعات اینچنینى" چیست نیز جاى بسى بحث و بررسى است که توقع مى رود مسئولین مربوطه با واکنش مناسب و جدى اجازه ایجاد فضاى سیاه و امنیتى و فراتر از آن تهدید هاى قلدرمأبانه را به هیچ فرد یا گروهى ندهند.


نگارنده خود به عنوان فردى که همواره خود را یک بسیجى و نه عضو "بسیج دانشجویى" مى داند، از اینکه امروز با استفاده از این نام مقدس و ارتکاب چنین رفتارهاى متضادى با هویت بسیج به چهره آن ضربه وارد شود به شدت نگران است.
از طرفى بدون توجه به نام این مجموعه نیز اقتدارگرایى و توسل به فضاى مواجهه جنجالى و تخریبى و یا قضایى و تهدید آمیز به جاى گفتگو هاى سازنده و اندیشه اى به هیچ عنوان در شأن یک تشکل مستقل دانشجویى نبوده و نیست. قطعا در صورتى که این افراد حس مى کنند در فضاى اندیشه اى دست بالا را دارند، مى توانند با ایجاد فضاى سالم رقابت هاى اندیشه اى، اعم از مناظره، گفتگو و انتشار مقالات با زمینه اندیشه اى برترى خود را به اثبات برسانند و طیف دانشجو را به سمت خود جذب کنند.

 

به نظر مى رسد در فضاى امروز جامعه و در شرایطى که وحدت و حفظ آن از مهم ترین وظایف هر ایرانى است، ایجاد چنین فضایى نه تنها به نفع کشور و نظام جمهورى اسلامى ایران نبوده، که زمینه را براى اختلاف افکنان محیا کرده و میتواند زمینه ساز دو دستگى و حتى چند دستگى میان قشر جوان و دانشجو که سرمایه هاى کشور عزیزمان هستند شود.
البته لازم به یادآورى است دو دستگى و ایجاد فضاى رقابتى فکرى سالم خود میتواند بستر ایجاد پیشرفت در حوزه اندیشه شود، به شرط آن که از تهدید ها و قدرت نمایى هاى تأسف بار اینچنینى دور بماند.

۱۳
خرداد

با نزدیک شدن به ایام انتخابات مجلس شورای اسلامی و داغ شدن بحث تبلیغات زودرس انتخاباتی، رسانه های گروهی بار مسئولیت سنگینی را روی دوش خود حس میکنند.

امروز مردم آگاه تر و هشیارتر از همیشه به دنبال حق و حقیقت اند و این رسانه هستند که باید با مدیریت صحیح اطلاعات و رعایت اصل امانت داری، مردم را در جریان امور قرار دهند وبا انعکاس شفاف مطالب، قضاوت را به مخاطبین فهیم بسپارند.

اما در این میان گاهی لغزش هایی اتفاق می افتد و از آن جا که انسان مصون از خطا و اشتباه نیست، نیاز به نظارت دقیق و جدی از طرف مسئولین مرتبط و پیگیری مستمر از طرف مخاطب آگاه احساس می شود.

انتخابات مجلس شورای اسلامی به عنوان یکی از ارکان دموکراسی در کشور عزیز ما از اهمیت ویژه ای برخوردار است و گام اول برای حفظ تقدس مجلس، حفظ حریم های شرعی و قانونی در روند انتخابات است.

به دلیل جذابیت این عرصه برای برخی افراد صاحب ثروت و همچنین افرادی که مجبور به کمک گرفتن از متمولین می شوند، موضوع ورود "پول های کثیف" موجبات نگرانی عمومی را فراهم می کند، چرا که ورود حجم بالایی از "پول کثیف" می تواند در روند انتخابات و به تبع آن در روند قانون گذاری کشور تغییرات منفی و تاثیر گذاری ایجاد کند، که از اینجا می توان به اهمیت بسیار زیاد این موضوع پی برد.

اما موضوع به همین جا ختم نمی شود، گاهی سرمایه ای کاملا پاک وارد روند تبلیغات انتخاباتی یک کاندیدا شده و نحوه خرج کردن آن به قداست این روند خدشه هایی جبران ناپذیر وارد می کند، که از مهم ترین و بارز ترین نمونه های این اتفاق، "پول های کثیف رسانه ای" است؛ پولی که برای نشان دادن چهره ای فراتر از واقعیت به یک رسانه پرداخت می شود تا از یک یا چند کاندیدای خاص، برخلاف چیزی که هست، تصویری مثبت و شایسته ی تحسین و ستایش بسازد. این کار نه تنها مصداق بارز دروغ و تزویر است، بلکه با روشن شدن حقیقت در گذر زمان -چرا که ماه پشت ابر نخواهد ماند- به اعتماد مردم نسبت به رسانه ها لطمه جدی وارد می کند.

لذا به نظر می رسد امروز موضوع "پول های کثیف رسانه ای" باید مورد توجه بیشتری قرار گیرد و حتی خود رسانه ها به عنوان یک آفت جدی به آن بپردازند و آن را بررسی کنند.

امید است در انتخابات پش رو شاهد رفتارهای سالم رسانه ای باشیم، هرچند متأسفانه برخی "شبه رسانه" ها که فقط نام رسانه جمعی را یدک میکشند و در اصل تریبون و حیات خلوت افرادی خاص هستند، از همین حالا دست به بدرفتاری هایی زده اند که از خداوند متعال هدایت این افراد به راه صحیح را مسئلت می نماییم.

۱۳
خرداد

در یکی از میدان های اصلی شهرستان مرزی "پارس آباد" مغان واقع در استان اردبیل، به تازگی مجسمه ای از شاعر نامدار استاد شهریار نصب شده است که وقتی تصویر آن به دستمان رسید موجب تعجب و حیرت ما را فراهم کرد. از چند جهت این موضوع را نگریستیم:

-اینکه آیا چنین مجسمه ای در چنین مکانی که زیر ساخت های اولیه یک میدان کوچک را هم ندارد و در میان گل و لای درخور شأن و جایگاه چنان استاد فرهیخته ای است؟

-آیا شهرداری "پارس آباد" بودجه حداقل برای ساخت اثری شایسته را دریافت نمیکند؟ و اگر دریافت کرده و چنین اثر بی تناسب و عجیبی را در مکانی نامناسب نصب کرده، مابه التفاوت بودجه دریافت شده و خرج شده حال در دست چه کسی است و در چه راهی خرج میشود؟

-مسئولان شهری از جمله شهردار "پارس آباد" و شورای شهر و سایر مسئولین ذیربط برای پاسخگویی آماده هستند؟

-آیا این اولین مورد از مشکلات ناشی از عملکرد شهرداری است یا "پارس آباد" شهری استاندارد و بر پایه اصول شهری است؟

به عبارت دیگر آیا پارس آباد شهری درخور و لایق مردم فهیم و سخت کوش ساکن آن هست؟


۱۳
خرداد

تلویزیون رو خاموش کنیم و کتاب بخوانیم!

کتاب میتونه بهترین دوست ما باشه اگر به مطالعه عادت کنیم و کتاب خوب بخونیم

لازم نیست سنگ بزرگ برداریم، از روزی 10 دقیقه شروع کنیم، قول میدم اونقدر به کتاب وابسته بشید که به خاطر ساعت هایی که جلوی تلویزیون هدر دادید کلی پشیمون بشید.

برای شروع نباید وقت رو تلف کرد، همین حالا تلویزیون رو خاموش کنید یا به یک اتاق دیگه برید و از مطالعه لذت ببرید!

کتاب ندارید؟ اینترنت پر از کتاب الکترونیکیه

پس دیگه بهونه ای نیست، همه با هم برای پیشرفت و بهتر فکر کردن مطالعه میکنیم...


۱۳
خرداد

عرض سلام و ادب خدمت مسئولین محترم شرکت ارتباطات سیار ایران (MCI) ( همراه اول ) اولین و بزرگترین اپراتور شبکه تلفن همراه ایران و تابعه شرکت مخابرات ایران
بنده یکى از ٣٤ میلیون مشترک شما هستم، یک دلواپسى بهانه اى شد تا چند کلمه اى براى شما بنویسم هرچند احتمال اینکه اهمیتى بدهید در حد یک به ٣٤ میلیون است.

چرا خط بنده را قطع نمیکنید؟ مدتى است آن قدر به شما بدهکاریم که حتى صبر نمیکنید به پایان دوره برسیم و در همان میاندوره اخطار قطع میدهید، حق هم دارید چرا که ما خیلى به شما بدهکاریم، شما یک انحصار بزرگ را در دست دارید و مردم براى اینکه به شماره آن ها اعتماد شود مجبورند از شما خط بخرند، پس قدرت دست شماست و در نتیجه ما به شما بدهکاریم!

من نگران شما هستم که خدایى نکرده حواستان نیست یا اتفاقى برایتان افتاده که طبق معمول پیامک میان دوره تهدید به قطع ارتباط فرستاده اید اما هنوز یک طرفه هم نشده است، البته قیمت اینترنت ضعیف و بى کیفیت شما هم که با زور دولت کمى پایین آمد جاى تشکر بسیار دارد، بگذریم از اینکه هنوز مابه التفاوت مبالغى که اضافه گرفته اید پرداخت نکرده اید و حتى یک بدهى که از رسانه ها هم اعلام شد باید به مردم بپردازید را نپرداخته اید، به هرحال قدرت در دست شماست پس حق با شماست.

بازهم از شما به خاطر این همه لطف و محبت و منتى که شما افراد قوى و باهوش بر سر ما مشترکین و عوام الناس میگذارید متشکرم.

۱۳
خرداد

دَشت مُغان نام جلگه‌ای است در شمالی‌ترین قسمت استان اردبیل در شمال غربی ایران. مغان جلگه ای است در ساحل جنوبی رود ارس و غرب دریای خزر که قسمت عمده آن در جمهوری آدربایجان و بخشی نیز شمالی‌ترین قسمت استان اردبیل در شمال غربی ایران را تشکیل داده‌است.

دشت مغان از سه شهر پارس آباد، بیله سوار، گرمی تشکیل شده است. طبق منابع یک سوم این دشت در ایران قرار دارد و مابقی در جمهوری آذربایجان است.

هم اکنون کشت و صنعت های شهرستان پارس اباد مغان زبانزد عام و خاص است. در میان این سه شهر بیله سوار کهن ترین شهر می باشد. اما طبق تحقیقات باستان شناسان تاریخ شهر گرمی مربوط به هزاران سال پیش است و وجود اشیای تاریخی بسیار که اکنون در موزه های شهرهایی همچون تبریز و اردبیل و ... موجود میباشند گواهی بر این مدعاست که این شهر دارای پیشینه بسیار بالایی است.

همچنین آب و هوای مناسب این شهرستان نیز نه تنها در استان بلکه در منطقه آذربایجان نمونه است. خاک هر سه شهر مغان بسیار ارزشمند است و طبق اظهار نظر کارشناسان کشاورزی محصول دهی خاک این شهرها از دیگر مناطق بیشتر است. همچنین پارس آباد نیز زمین های حاصلخیز و مناسبی برای کشت دارد و از این رو نام و آوازه کشت و صنعت مغان در همه جا پیچیده است.

البته مدتی است بحث پیوستن بخشی از دشت مغان به منطقه آزاد ارس داغ است و خبر تأیید نشده ای مبنی بر اینکه  "با تصویب هیئت دولت مصوب شده 2600 هکتار از اراضی شهرستان پارس آباد، 100 هکتار از اراضی اصلاندوز، 100 هکتار از اراضی بیله سوار و 500 هکتار از اراضی گرمی به منطقه آزاد تجاری ارس الحاق شدند." از منابع مختلف منتشر شده است.

به نظر میرسد ظرفیت های این منطقه به نحو شایسته ای شناخته نشده و قطعا قابلیت های بسیار زیادی در زمینه کشاورزی، دامداری، گردشگری و ... در مغان وجود دارد که نیازمند توجه بیشتر مسئولین محترم کشوری و سرمایه گذاران است