فرهنگ پناهى

فرهنگ پناهى

وبلاگ شخصی فرهنگ پناهی

پیام های کوتاه
طبقه بندی موضوعی
آخرین مطالب
نویسندگان

۴۲ مطلب با موضوع «یادداشت» ثبت شده است

۱۲
مرداد

آزادی رسانه ای از پایه های اولیه تحقق آزادی بیان در کشور هاست؛ صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران به عنوان تنها متولی قانونی پخش برنامه های رادیویی و تلویزیونی در ایران مسئولیت بسیار سنگین و خطیری را به دوش می کشد. این که این سازمان عریض و طویل تا چه حد در انجام وظایفش موفق بوده و آیا اصلا سعی در رعایت اصول عدالت رسانه ای و توجه به قواعد حرفه ای رسانه ها داشته است نیازمند بحث کارشناسی و با اطلاعات کافی در زمینه رسانه و سوابق صدا و سیماست، اما با نگاهی کلی به شرایط امروز کشور و اظهار نظرهای افراد شاخص می توان گفت چندان توفیقی در موارد ذکر شده نصیب "رسانه ملی" نشده است.

 

برخی از اقدامات اخیر صدا و سیما


پخش مستندهای یک طرفه در حین انجام مذاکرات هسته ای، حذف تدریجی برخی چهره ها از روی آنتن این رسانه گروهی، تغییر واضح جهت بخش های خبری به سمت تقابل نرم با دولت، استفاده از رسانه ملی برای تبلیغ هشتگ های اجتماعی مخالف با دولت و یا روند مذاکرات به صورت غیر مستقیم، ایفای نقش بسیار تأثیرگذار در جذب سرمایه برای فاجعه "پدیده شاندیز"، عدم نظارت صحیح بر تبلیغات (برای مثال ماجرای کرم حلزون و تبلیغات گسترده در صدا و سیما)، عدم نظارت صحیح در مورد برنامه های آموزشی، و آخرین مورد انتشار مطالب جلسه خصوصی با دکتر عراقچی که امروز خبر آن به نقل از ایشان منتشر شد.

 

یک برنامه عجیب


برنامه ای به نام "مردم چه می گویند" تنها یکی از برنامه های است که به نظر می رسد لایق اینکه روی یک آنتن انحصاری برود نیست. آنتنی که شامل چند شبکه ی محدود است و برای پخش برنامه در آن باید از پیچ و خم های فراوانی گذشت ( که البته پیچ و خم های حرفه ای نیستند) و یا اینکه مبلغ گزافی را پرداخت تا بتوان دقایقی را جهت تبلیغ روی صفحه تلویزیون مردم به دست آورد. قطعا این انحصار موجب بالا رفتن توقع مردم با این استدلال که " حالا که هر کسی نمی تواند به صدا و سیما راه یابد، حتما بهترین ها در آن خواهند بود."  می شود. برای ذکر مثالی در مورد برنامه مذکور، در برنامه امروز ، درحالی که موضوع بخش آخر برنامه "طراحی داخلی منزل" اعلام شد و افرادی که برنامه سعی داشت آن ها را کارشناس معرفی کند در مورد دکوراسیون داخلی اظهار نظرهایی میکردند، مهمان های این بخش شروع به صحبت از مسائل خانوادگی و تفاهم بین زوجین کردند که مجری برنامه نیز به این ناهماهنگی اشاره کرده و سعی کرد این موضوع را به کمک "تفاهم درکاغذ دیواری" به موضوع اصلی برنامه ربط دهد!

 

بنگاه پول سازی


متاسفانه همانطور که پیش تر اشاره شد، عدم نظارت دقیق بر برنامه ها ( که اگر جز این باشد خیانت آشکار به ملت بزرگ ایران است) باعث شده برنامه هایی به صدا و سیما راه یابند که به نام آموزش اهداف دیگری را نیز دنبال می کنند. یکی از این موسسات نه چندان خوش نام که به لطف صدا و سیما اسم و رسمی برای خود در میان دانش آموزان پیدا کرد، با کمک رادیو و تلویزیون و با توسل به شیوه های کثیف همچون جعل عنوان و دروغ توانست جایگاه خود را میان موسسات آموزشی در زمینه کنکور سراسری تثبیت کرده و همچنان نیز به فعالیت خود ادامه دهد. نکته جالب اینکه پس از افشای برخی اقدامات غیر قانونی و غیراخلاقی این مجموعه، هم چنان برنامه ای با شرکت عوامل این مجموعه در شبکه چهار سیما بعد از ظهر ها پخش می شود!

 

انشالله در آینده به موارد دیگر و با جزئیات بیشتر اشاره خواهد شد.

به امید بهبود روند فعلی و آینده ای روشن برای فضای رسانه ای کشور

۲۷
تیر
خبر توافق را شنیدم؛ راستش را بخواهید من هم خوشحال شدم، شاید دلیل و جنس خوشحالى ام با خیلى ها فرق داشت. بیشترین دلیل شادى ام از اعلام خبر تنظیم متن توافق و پیش نویس قطعنامه شوراى امنیت سازمان ملل، مهر پایانى بود که بر یک انتظار و بلاتکلیفى زده شد؛ انتظارى سیزده ساله و بلاتکلیفى دو نیم ساله، پایانى بر وعده و آغازى براى عمل -حداقل امیدوارم که چنین باشد- که مى تواند عیار تأثیر تحریم ها بر اقتصاد و کیفیت زندگى مردم را تا حد زیادى مشخص کند.

با این وجود صبر کردم، روزى که خبر را شنیدم شاید بدم نمى آمد به خیابان بروم و ساعاتى را شاد باشم و جشن بگیرم، اما ترجیح دادم اول متن توافق را بخوانم. آن چه از زبان انگلیسى میدانستم و تجربه ام در ترجمه کمکم کرد تا سریع تر شروع به مطالعه متن توافق کنم، متن طولانى بود و سنگین، مجبور شدم چندین بار به لغتنامه هاى تخصصى مراجعه کنم و صادقانه میگویم بعضى قسمت هاى متن را درست متوجه نشدم.

سعى در ترجمه کامل متن نداشتم، در عین حال به اینکه حتما متن را درست بفهمم اهمیت فراوانى میدادم، تقریبا از نیمه متن گذشتم، صداى اذان را شنیدم و افطارى مختصرى میل کرده و دوباره به سمت میز مطالعه برگشتم، نکاتى از متن را که به نظرم عجیب و یا تاحدى برخلاف منافع ملى مى آمد یادداشت میکردم (هرچند سخنان رهبر انقلاب که فرمودند به تیم مذاکره کننده اعتماد دارند و آن ها را "امین" میدانند در خاطر داشتم) .

قصد داشتم حداقل براى دیدن جشن هم که شده به خیابان بروم، اما تا انتهاى متن تقریبا چهل صفحه اى باقى مانده بود و ساعت از ١١ شب گذشته، خانه من پایین شهر است، اینجا خبرى نبود، براى رسیدن به بالاى شهر و جشن حداقل یک ساعتى زمان نیاز بود. با خودم گفتم تا برسم جشن تمام شده و بهتر است فردا تصاویر جشن را در خبرگزارى ها ببینم. 

بازماندن از جشن ذهنم را درگیر کرد و سوالاتى در ذهنم ایجاد شد:
آیا تمام کسانى که در جشن شرکت کردند متن توافق را کامل مطالعه کرده اند؟
آیا از نکات مثبت و منفى موجود در این متن آگاهى کامل داشتند؟
چند درصد از افراد شرکت کننده در جشن توافق اقشار ضعیف و آسب پذیر مردم بودند؟
و سوالات دیگرى که شاید مطرح کردنشان نبش قبر یک شادى باشد که به خودى خود امر نیکى است.
من شادى را حق مردم میدانم، از طرفى دانستن را حق مردم و تلاش براى فهمیدن را وظیفه اى عمومى میدانم.

نگاهى به متن برنامه جامع اقدام مشترک (متن توافق) خالى از لطف نیست

۱۸
تیر
امروز یک بمب خبرى فضاى رسانه اى را لرزاند و توجه مخاطبان را به سمت خود جلب کرد، خبرى که تیتر آن جمله اى بود که نشان از گرایش عمیق ملى دکتر جواد ظریف داشت و با استقبال شدید مخاطبان مشخص شد هنوز گرایش ملى در عمق وجود مردم جایگاه والایى دارد. گرایشى که به نرمى در حال ضعیف شدن است و البته  این فرآیند منشأ خارجى دارد.

تاکسى، ایستگاه اتوبوس و اداره و محل کار گاهى فرصتى براى بحث هایى کوتاه در مورد مسائل مختلف براى ما ایجاد میکند، از مسائل اقتصادى و اجتماعى گرفته تا مذهب و آن چه بحث سیاسى میخوانیمش؛ اما نکته اى که در این بحث ها زیاد میشنویم و یا حتى بر زبان مى آوریم تخریب ملیتمان است، دانسته یا ناخود آگاه در میان صحبت ها مواردى را ذکر میکنیم که با ذکر یک مثال یا نمونه صفتى مذموم را به "ما ایرانى ها" نسبت مى دهیم.

البته نقد خود و ایراد خود را گرفتن از زمینه هاى پیشرفت است، اما به نظر مى رسد بیش از نقد در حال تخریب ملیت خود در ذهنمان هستیم، عباراتى مثل
"ما ایرانى ها تنبلیم"
"ما ایرانى ها به هم رحم نمیکنیم"
"ما ایرانى ها از هم ...." (از ذکر آن شرم دارم)
و عباراتى از این دست که فراوان مى شنویم و شبکه هاى اجتماعى نیز با حمایت بیگانگان و عوامل داخلیشان به دامن زدن بر چنین خود تخریبى هایى کمک مى کنند.

لکن با وجود این هجمه هاى خارجى و کمک ناخواسته خودمان به این نقشه شوم تضعیف گرایشات ملى، امروز بار دیگر مشخص شد هنوز ایرانى به ایران و زادگاه و وطنش عشق مى ورزد و همواره به ملیت خود افتخار میکند، جاى جملاتى از قبیل جمله ى امروز دکتر جواد ظریف در ادبیات امروز ما خالى است.
باشد که بر گسترش ادبیات ملى و تولید و نقل چنین جملاتى اهتمام ورزیم.

در ادامه شرح خبر امروز نقل مى شود: 
۱۱
تیر

تعصب طایفه ای در شهرستان ها و شهرهای کوچک از عوامل تعیین کننده در انتخابات مجلس شورای اسلامی است. این مسئله می تواند به صورت محله گرایی، روستا گرایی و گرایش هایی از این دست نیز ظهور کند. ریشه این نوع تعصبات را میتوان در غریزه آدمی جست و جو کرد، تمایل به گروه و تامین منافع شخصی و خانوادگی از طریق توسل به گروه و افزایش قدرت تاثیر گذاری با کمک جمعیت گروه؛ تمایلی که از محرک های اصلی شکل دهنده جوامع اولیه مدنی است.

 

این روز ها و در شرایطی که بحث "استانی شدن یا نشدن انتخابات" گرم است، یکی از دلایلی که در محاکم لفظی علیه حالت فعلی انتخابات اقامه می شود موضوع طایفه گرایی است. طایفه گرایی محض به معنای موجود فعلی در انتخابات را می توان از جهاتی یک آفت بر شمرد، هرچند که با دقت و بررسی میتوان نکات مثبتی را نیز در آن یافت.

 

از معایب طایفه گرایی محض میتوان به انتخاب کور کورانه که اولین و واضح ترین آفات آن است اشاره کرد. رأی دادن به هم طایفه ای بدون توجه به اینکه آیا از میان کاندیداهای مطرح و حائز صلاحیت، این فرد برتری دارد و ویژگی های لازم جهت نمایندگی مردم در مجلس شورای اسلامی را دارد یا خیر. همچنین ادامه این سنت در یک طایفه می تواند موجب اختلافات درون طایفه ای شود، چرا که ممکن است چندین خانواده از یک طایفه قصد داشته باشند فردی از خانواده خود را کاندیدای طایفه معرفی کنند و این زمینه اختلافات خواهد شد.

 

اگر کمی عمیق تر بنگریم، معایب غیر مستقیم طایفه گرایی را نیز خواهیم دید. مسائلی همچون اختلافات بین طایفه ای، "عمده فروشی رأی" و بت سازی بیهوده از افراد.

 

"عمد ه فروشی رأی" زمانی رخ می دهد که یک کاندیدا از طایفه ای نسبتا بزرگ و پرجمعیت، صلاحیت نامزد شدن در انتخابات مجلس را کسب نمی کند و یا به این جمع بندی می رسد که توانایی کسب آراء لازم برای کسب کرسی سبز مجلس و نمایندگی مردم را ندارد؛ این جاست که فرد مزبور در صورتی که ارزش معنوی چندانی برای آراء مردم قائل نباشد، با کاندیداهای دارای شانس بیشتر رایزنی کرده و پیشنهاد اعلام حمایت از او(فروش رأی مردم) در صورت دریافت مبلغی کلان – به نسبت جمعیت طایفه اش- و یا پست و مقامی مهم و کلیدی را می دهد.

 

اما از نکات مثبت گرایش به طایفه نیز نمی توان غافل شد. شناخت مردم طایفه از کاندیدایشان و خانواده او قطعا عمیق تر از شناخت از فردی است که برای مثال در شهری بزرگ نامزد شده و مردم باید از طریق تبلیغاتش او را بشناسند.

فامیل گرایی و پارتی بازی در مدل طایفه ای انتخابات بسیار ساده تر قابل رصد است، چرا که در صورت فامیل گرایی منتخب از یک طایفه، با توجه به گره خوردگی روابط فامیلی بین خانواده، واگذاری مناصب و امکانات به اقوام نزدیک فرد منتخب، به سرعت توسط اقوام دورتر مشاهده شده و به دنبال آن به گوش کل طایفه و همچنین شهر کوچک و شهرستان آن نماینده خاطی خواهد رسید.

 

از دیگر نکات مثبت طایفه گرایی میتوان به نقش بازی کردن بزرگان اقوام در معرفی نامزد های نهایی اشاره کرد، افراد با تجربه که معمولا آفات جوانی در آن ها نیست و با تفکر پخته تری اعلام رأی میکنند. هرچند گرفتن مشورت از جوانان برای تطبیق تجربیات آن ها با شرایط روز لازم است.

 

در پایان می توان انتظار داشت با افزایش سطح سواد و آگاهی در شهرهای کوچک و روستاها، مدلی ترکیبی از طایفه گرایی و نخبه گرایی را شاهد باشیم که علاوه بر داشتن نکات مثبت توسل به طایفه، با کنار گذاشتن تعصبات موجود، وجود تعهد و شایستگی به هم طایفه ای بودن رجحان یابد.

۱۶
خرداد

"دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام گفت: از این پس طرح استانی - شهرستانی شدن انتخابات مجلس شورای اسلامی به عهده خود مجلس و شورای نگهبان خواهد بود و اعضای مجمع تشخیص ضرورتی برای طرح این مساله به عنوان یک بند از سیاست‌های کلی انتخابات ندانستند."

 

از زوایاى مختلفى مى توان به این طرح نگریست، نخست اینکه در این طرح انگیزه مردم براى مشارکت در انتخابات چه جایگاهى دارد. در رویه فعلى با توجه به ملموس بودن فضاى انتخاباتى در شهرستان ها و شهرهاى کوچک براى مردم و کاندیدا ها، فضاى رقابت سالم در صورتى که رسانه ها به وظایف خود به درستى عمل کرده و نهاد هاى نظارتى ورود منابع مالى سالم به انتخابات را تحت نظر داشته باشند ایجاد خواهد شد.

 

در چنین فضایى معمولا جایى براى افراد غیر بومى آن منطقه نیست و این خود باعث افزایش انگیزه مردم براى مشارکت و تلاش براى فرستادن نماینده اى از شهر خودشان و آشنا به مشکلاتشان خواهد بود. هرچند گاه به دلیل برخى جانبدارى هاى منفعت طلبانه از سوى رسانه هاى گروهى -اعم از نشریات محلى، وبسایت هاى محلى و... - و همچنین ورود منابع مالى نامشروع قداست این فضا تحت الشعاع قرار میگیرد؛ لکن مردم همچنان اعتماد نسبى به این روند دارند و اینکه خودشان نماینده اى را به مجلس شوراى اسلامى میفرستند حس مى کنند.

 

مسئله دیگر در این طرح تأکید بر ورود نخبگان و افراد اصلح به مجلس شوراى اسلامى است. درحالى که با همین ساز و کار فعلى و با دقت بیشتر در تأیید صلاحیت ها و همچنین آگاهى بخشى مناسب به مردم، درمورد معیارهاى انتخاب و همچنین کاندیداهاى هر حوزه انتخابیه مى توان شاهد ورود نخبگان واقعى و نمایندگان شایسته مردم به مجلس بود، نمایندگانى که به جاى پراکندگى آراء در استان، رأى متمرکز از یک شهر یا شهرستان را دارند و میتوانند با تمرکز بیشتر با مردم حوزه انتخابیه خود ارتباط مستمر داشته و نظرات مردم را در روند قانونگذارى دخیل کنند.


همچنین روند تبلیغات که در حال حاضر نیز شرایط چندان مطلوبى ندارد، در صورت استانى شدن انتخابات مى تواند صورت بدترى به خود گیرد؛ پوشش دادن افکار عمومى یک استان براى تبلیغات نیاز به منابع مالى بسیار قوى ترى نسبت به تبلیغ در یک شهرستان دارد. توجه به. این نکته که در یک شهرستان شناخت نسبى روى افراد نخبه و شاخص (که معمولا کاندیداها از بین این افراد هستند) وجود دارد، بنابراین براى تبلیغات نیاز به منابع مالى کمتر و در نتیجه اصراف کمتر خواهد بود.
در صورتى که براى تبلیغات در سطح استان ابتدا نامزد انتخاباتى باید خود را به مردم شهرها و مناطق دیگر استان بشناساند و با طرفندهاى مختلف آراء آن ها را جلب کند که قطعا زمینه ساز اصراف گسترده و همچنین راه یافتن صاحبان ثروت و قدرت (و یا افراد مرتبط با آن ها) به مجلس خواهد بود.

 

نظر به آن چه گفته شد، از مهم ترین آفات این طرح، مى توان به ناامیدى مردم از مشارکت در انتخابات و همچنین نا امیدى نخبگان واقعى جامعه -که معمولا به منابع ثروت و قدرت دسترسى ندارند- از کاندیداتورى انتخابات براى کمک به بهبود وضعیت جامعه یاد کرد.

 

امید است با توجه به وضعیت روز کشور و همچنین منافع ملى و مردمى، انتخابات که پل اصلى مشارکت مردم در روند امور کشور و عرصه حمایت ملت شریف ایران از نظام جهمورى اسلامى است، به بهترین نحو براى حفظ و بهبود این وضعیت مدیریت و برگزار گردد.

۱۶
خرداد

روزى را که پشت سر گذاشتیم، روز جهانى محیط زیست بود؛ تا اینجا را شاید همه میدانیم

اما هیچ کس نمى داند با این روند، چند سال دیگر محیطى براى زیستن خواهیم داشت...

هیچ کس نمى تواند به درستى رقمى از جنگل هاى تخریب شده ارائه کند

کسى نمى تواند بگوید به قیمت پول و درآمد براى شهردارى ها چه مقدار اراضى کشاورزى و باغات تخریب شدند و به جاى آن ها برج و ویلا ساخته شد

 

طبیعت چه دل پرى از ما دارد و اگر سخن بگوید چه ها که نخواهد گفت

چقدر گمراهیم که فخر و نمایش ثروت و تفریحمان را بر محیط زندگى نسل آینده مان ترجیح داده ایم!

و چه دردناک است نابودى مادر طبیعت به دست این فرزند متمدن و ناخلف حیات که در آغوش خود پرورده است

 

اى کاش کمى بیشتر مراقبش باشیم.

۱۵
خرداد

شبکه هاى اجتماعى و فضاى مجازى به وضوح زندگى ما را تحت تأثیر قرار داده اند. از گروه هایى مخصوص لطیفه و سرگرمى گرفته تا گروه هایى که رنگ و بوى حمایت از دولت و یا انتقاد از آن و حتى تخریب دارند. در نگاه اول میتوان از این شبکه ها به عنوان فرصتى براى ارتباط بیشتر یاد کرد که البته معایبى هم دارند که همه از آن ها آگاهیم و ذکرشان موجب اطناب است.


از طرفى فعالان سیاسى و اجتماعى به چنین شبکه هایى به چشم یک دریچه براى ارتباط نزدیک و حتى مستقیم با مردم نگاه مى کنند، دریچه اى که مى تواند این افراد صاحب نظر و یا صاحب قدرت را از مشکلات واقعى مردم آگاه سازد، نیز میتواند محبوبیت این افراد را به جهت ارتباط با مردم افزایش دهد. این افراد که به نوعى پیشگامان جامعه و به اصطلاح رایج "نخبگان سیاسى" قلمداد میشوند و داعیه کاندیداتورى و در پله بعد نمایندگى مردم را دارند، بد نیست آستین ها را بالا زده و کمى تولید محتوا کنند.

 

متاسفانه برخى از این افراد با نقل مستقیم و به اصطلاح "کپى کردن" سخنان بزرگان در گروه هاى مختلف سعى در کسب هویت و جایگاه دارند که قطعا روند صحیحى نیست. 

لذا از این عزیزان خواهشمندیم به جاى نقل و و کپى سخنانى که در دسترس همگان هست، در صورت توان کمى فکر کرده و به آگاهى بخشى و تولید محتواى مفید بپردازند و اگر نمیتوانند از صحنه سیاست و پیشگامى اجتماعى فاصله گرفته و مشاغلى در سطح محله و یا محدود تر از آن اکتفا کنند.

 

اینکه شاهد باشیم یک مسئول و یا یک فعال سیاسى با احساس مسئولیت نظرات مردم را میشنود و نظرات کارشناسانه خود را در این فضاى صمیمى بازتاب مى دهد مى تواند بسیار ارزشمند باشد. اما نگاه صرفا تبلیغاتى به این فضا به نوعى توهین به شعور عمومى است، بدین معنا که مردمى که بحث هاى روزمره و دغدغه هایشان را در فضایى مثل یک گروه به اشتراک میگذارند، هرگز نظرى از طرف یک کاندیداى مجلس و یا فعال سیاسى دریافت نمى کنند، اما در ایام انتخابات با پیام هاى بى محتواى این افراد که صرفا کارکرد تبلیغاتى دارد مواجه مى شوند.

 

این نوع نگاه ابزارى به مردم، خود مى تواند هشدارى باشد در مورد شخصیت فردى که چنین رفتارى از خود نشان مى دهد.
افرادى که مردم را فقط به چشم رأى میبینند و پس از کسب قدرت نیازى به ارتباط با این آراء(مردم) نمیبینند، مگر وقتى که دوباره به ایام انتخابات نزدیک شویم.

به راستى حال که همه به اهمیت جایگاه مجلس در سپهر سیاسى کشور واقفیم، آیا میتوانیم از اهمیت شبکه هاى اجتماعى در ارزیابى  کاندیداها غافل باشیم؟

۱۳
خرداد

روز دوشنبه، ٤/٣/٩٤ پس از برگزارى مراسمى با عنوان "دوم خرداد تلاقى جمهوریت و مشروطیت" که به همت انجمن اسلامى دانشجویان دانشکده فنى دانشگاه تهران برگزار گردید، انتشار نامه اى تأمل برانگیز از طرف 'بسیج دانشجویى دانشگاه تهران' همه را شوکه کرد و دلسوزان و فعالان دانشجویى را به فکر فرو برد. قسمتى از این نامه را در ادامه نقل مى کنیم :

 

"بدیهی است درصورت عدم برخورد با مسببان ماجرا توسط بالاترین رکن قضایی کشور یعنی قوه قضائیه، بسیج دانشجویی از این به بعد نه با دانشگاه و نه با سایر برهم زنندگان نظم دانشگاه کمترین مماشاتی را نخواهد داشت و ضمن وارد شدن مستقیم به موضوعات اینچنینی، اجازه بر هم زدن نظم عمومی را به هیچ کس نخواهد داد."

 

این نوع اظهار نظرهاى بى مهابا و با رنگ و بوى تهدید -که البته بى سابقه هم نیست - ذهن هر انسان دلسوز نسبت به فضاى دانشگاه و هویت مستقل دانشجو را به این موضوع متوجه میسازد که چگونه ممکن است یک تشکل دانشجویى که نام مقدس "بسیج" را یدک مى کشد، با چشم بستن بر استقلال دانشگاه و دورى از فضاى امنیتى این نهاد علمى نه تنها از باز کردن پاى دستگاه قضایى سخن به میان آورد، بلکه پا را از این هم فراتر گذاشته و تهدید به اقدام مستقیم کند؟
البته در اینکه منظور این افراد از "وارد شدن مستقیم به موضوعات اینچنینى" چیست نیز جاى بسى بحث و بررسى است که توقع مى رود مسئولین مربوطه با واکنش مناسب و جدى اجازه ایجاد فضاى سیاه و امنیتى و فراتر از آن تهدید هاى قلدرمأبانه را به هیچ فرد یا گروهى ندهند.


نگارنده خود به عنوان فردى که همواره خود را یک بسیجى و نه عضو "بسیج دانشجویى" مى داند، از اینکه امروز با استفاده از این نام مقدس و ارتکاب چنین رفتارهاى متضادى با هویت بسیج به چهره آن ضربه وارد شود به شدت نگران است.
از طرفى بدون توجه به نام این مجموعه نیز اقتدارگرایى و توسل به فضاى مواجهه جنجالى و تخریبى و یا قضایى و تهدید آمیز به جاى گفتگو هاى سازنده و اندیشه اى به هیچ عنوان در شأن یک تشکل مستقل دانشجویى نبوده و نیست. قطعا در صورتى که این افراد حس مى کنند در فضاى اندیشه اى دست بالا را دارند، مى توانند با ایجاد فضاى سالم رقابت هاى اندیشه اى، اعم از مناظره، گفتگو و انتشار مقالات با زمینه اندیشه اى برترى خود را به اثبات برسانند و طیف دانشجو را به سمت خود جذب کنند.

 

به نظر مى رسد در فضاى امروز جامعه و در شرایطى که وحدت و حفظ آن از مهم ترین وظایف هر ایرانى است، ایجاد چنین فضایى نه تنها به نفع کشور و نظام جمهورى اسلامى ایران نبوده، که زمینه را براى اختلاف افکنان محیا کرده و میتواند زمینه ساز دو دستگى و حتى چند دستگى میان قشر جوان و دانشجو که سرمایه هاى کشور عزیزمان هستند شود.
البته لازم به یادآورى است دو دستگى و ایجاد فضاى رقابتى فکرى سالم خود میتواند بستر ایجاد پیشرفت در حوزه اندیشه شود، به شرط آن که از تهدید ها و قدرت نمایى هاى تأسف بار اینچنینى دور بماند.

۱۳
خرداد

با نزدیک شدن به ایام انتخابات مجلس شورای اسلامی و داغ شدن بحث تبلیغات زودرس انتخاباتی، رسانه های گروهی بار مسئولیت سنگینی را روی دوش خود حس میکنند.

امروز مردم آگاه تر و هشیارتر از همیشه به دنبال حق و حقیقت اند و این رسانه هستند که باید با مدیریت صحیح اطلاعات و رعایت اصل امانت داری، مردم را در جریان امور قرار دهند وبا انعکاس شفاف مطالب، قضاوت را به مخاطبین فهیم بسپارند.

اما در این میان گاهی لغزش هایی اتفاق می افتد و از آن جا که انسان مصون از خطا و اشتباه نیست، نیاز به نظارت دقیق و جدی از طرف مسئولین مرتبط و پیگیری مستمر از طرف مخاطب آگاه احساس می شود.

انتخابات مجلس شورای اسلامی به عنوان یکی از ارکان دموکراسی در کشور عزیز ما از اهمیت ویژه ای برخوردار است و گام اول برای حفظ تقدس مجلس، حفظ حریم های شرعی و قانونی در روند انتخابات است.

به دلیل جذابیت این عرصه برای برخی افراد صاحب ثروت و همچنین افرادی که مجبور به کمک گرفتن از متمولین می شوند، موضوع ورود "پول های کثیف" موجبات نگرانی عمومی را فراهم می کند، چرا که ورود حجم بالایی از "پول کثیف" می تواند در روند انتخابات و به تبع آن در روند قانون گذاری کشور تغییرات منفی و تاثیر گذاری ایجاد کند، که از اینجا می توان به اهمیت بسیار زیاد این موضوع پی برد.

اما موضوع به همین جا ختم نمی شود، گاهی سرمایه ای کاملا پاک وارد روند تبلیغات انتخاباتی یک کاندیدا شده و نحوه خرج کردن آن به قداست این روند خدشه هایی جبران ناپذیر وارد می کند، که از مهم ترین و بارز ترین نمونه های این اتفاق، "پول های کثیف رسانه ای" است؛ پولی که برای نشان دادن چهره ای فراتر از واقعیت به یک رسانه پرداخت می شود تا از یک یا چند کاندیدای خاص، برخلاف چیزی که هست، تصویری مثبت و شایسته ی تحسین و ستایش بسازد. این کار نه تنها مصداق بارز دروغ و تزویر است، بلکه با روشن شدن حقیقت در گذر زمان -چرا که ماه پشت ابر نخواهد ماند- به اعتماد مردم نسبت به رسانه ها لطمه جدی وارد می کند.

لذا به نظر می رسد امروز موضوع "پول های کثیف رسانه ای" باید مورد توجه بیشتری قرار گیرد و حتی خود رسانه ها به عنوان یک آفت جدی به آن بپردازند و آن را بررسی کنند.

امید است در انتخابات پش رو شاهد رفتارهای سالم رسانه ای باشیم، هرچند متأسفانه برخی "شبه رسانه" ها که فقط نام رسانه جمعی را یدک میکشند و در اصل تریبون و حیات خلوت افرادی خاص هستند، از همین حالا دست به بدرفتاری هایی زده اند که از خداوند متعال هدایت این افراد به راه صحیح را مسئلت می نماییم.

۱۳
خرداد

تلویزیون رو خاموش کنیم و کتاب بخوانیم!

کتاب میتونه بهترین دوست ما باشه اگر به مطالعه عادت کنیم و کتاب خوب بخونیم

لازم نیست سنگ بزرگ برداریم، از روزی 10 دقیقه شروع کنیم، قول میدم اونقدر به کتاب وابسته بشید که به خاطر ساعت هایی که جلوی تلویزیون هدر دادید کلی پشیمون بشید.

برای شروع نباید وقت رو تلف کرد، همین حالا تلویزیون رو خاموش کنید یا به یک اتاق دیگه برید و از مطالعه لذت ببرید!

کتاب ندارید؟ اینترنت پر از کتاب الکترونیکیه

پس دیگه بهونه ای نیست، همه با هم برای پیشرفت و بهتر فکر کردن مطالعه میکنیم...