فرهنگ پناهى

فرهنگ پناهى

وبلاگ شخصی فرهنگ پناهی

پیام های کوتاه
طبقه بندی موضوعی
آخرین مطالب
نویسندگان

۹ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «مردم» ثبت شده است

۱۸
دی

 

خبرهایی از حاشیه های بازیکنان فوتبال پای ثابت سبد خبری روزانه ورزشی هاست. از کشیدن قلیان و بی نظمی در خواب، که شاید برای افراد عادی فاجعه آمیز نباشد، اما برای کسانی که به لطف رسانه هایی همچون صدا و سیما به الگوهای جوانان تبدیل شده اند به منزله منشأ گسترش بی اخلاقی است. البته مسئله به همین جا ختم نمی شود و خبرهای حاشیه ای گاه تا پست ترین مراتب فساد اخلاقی نیز پیش می رود.

 

وقتی به سراغ ریشه یابی علل درگیر شدن بازیکنان فوتبال در حواشی مختلف می رویم به نکات جالبی بر می خوریم؛ از تحلیل رفتاری و سنی آن ها تا نقش اجتماع و رسانه ها در برخی از این مسائل که به دلیل بازتاب های گسترده رسانه ای می تواند لطمات جبران ناپذیری به اجتماع و از جمله قشر جوان و نوجوان وارد کند. قانون گریزی، تقابل با پلیس و حاکمیت، بی بند و باری، لوکس گرایی و به رخ کشیدن زندگی لوکس و مواردی از این قبیل چنانچه در رفتار قهرمانان یا کسانی که از آن ها قهرمان ساخته ایم دیده شوند برای بدنه جامعه به رفتارهایی عادی و حتی سبک زندگی تبدیل شده و ارتکاب به آن ها نه تنها مایه شرمساری نمیشود، که موجب افتخار افراد میگردد.

 

خبر انتقال سوشا مکانی دروازه بان تیم پرسپولیس یکبار دیگر اذهان را متوجه بحران خاموشی کرد که در صورت نپرداختن به آن به زودی باید بهای بسیار سنگینی بپردازیم، بهایی که شاید تا حدودی هم پرداخته ایم و آن کاهش سن اعتیاد و فساد اخلاقی در کشور عزیزمان است. هر چند نمی توان در مورد یک فرد خاص مانند "سوشا مکانی" قضاوت خاصی کرد و از خوانندگان این متن نیز تقاضا دارم هرگونه قضاوت در مورد این فرد را به دستگاه قضایی واگذار کنند؛ اما پر واضح است که جامعه فوتبالی امروز از بیماری اخلاقی رنج می برد و این بیماری به شدت مسری به دلیل شهرت بیش از حد افراد فوتبالی به سادگی قابل انتقال به جامعه افراد عادی است. نا گفته نماند که افراد بسیار پاک و سالم در جامعه فوتبال نیز حضور دارند.

 

با توجه به سابقه دار بودن چنین اتفاقاتی برای بازیکنان جا برای پرسیدن یک سؤال وجود دارد: چرا مکانی به زندان رفت؟ یا بهتر بگوییم، آیا مقصر در چنین مواردی فقط شخص بازیکن یا قهرمان متهم است؟ آیا جوان یا نوجوانی که در شرایط مالی ضعیف یا متوسط رشد کرده توانایی مدیریت حجم عظیمی از ثروت و شهرت که ناگهان به رگ های زندگی اش تزریق می شود را دارد؟ آیا قبل از به دست آوردن شهرت و ثروت آموزش های لازم برای استفاده درست از آن ها را می بیند؟ چگونه می توان از نوجوانی زیر بیست ساله که در خانواده ای ضعیف از نظر مالی و گاه فرهنگی رشد کرده توقع داشته باشیم وقتی ناگهان چند صد میلیون به حسابش وارد می شود و تقریبا تمام جوانان کشورش او را می شناسند رفتاری عادی از خود نشان دهد؟

 

به نظر می رسد امروز وضعیت جامعه فوتبالی کشور ما نیاز به یک آسیب شناسی و تجدید نظر جدی داشته باشد و قطعا این پاسخ که در کشورهای اروپایی هم وضعیت بازیکنان به همین نحو است پاسخ مناسبی نخواهد بود، چرا که تاریخ نشان داده نسخه ای که برای یک سرزمین شفا بخش است می تواند برای سرزمین دیگری با مردمان متفاوت مهلک باشد.

 


۲۱
مرداد


از مدتى قبل و پس از انفجار بمب خبرى آغاز سلسله دادگاه هاى مهدى هاشمى، خیلى زود مشخص شد که روزنامه ها و خبرگزارى هاى اصولگرا و یا آن هایى که به نام اصولگرایان و سپاه پاسداران شناخته مى شوند کلید واژه اى براى تولید خبر یافته اند، حرفه اى یا غیر حرفه اى زیاد مهم نبود؛ خبر باید دیده شود، خبرهایى باید دیده نشوند.

خبر دستگیرى آقاى "رحیمى" و تخلفات مالى دولت گذشته خیلى زود در هیاهوى رسانه اى هاشمى و هاشمى ها گم شد، مخاطب شاید اینطور حس میکرد که قاعده بازى این است: یکى شما از ما زدید، یکى ما از شما میزنیم.
در این بین بازهم خیلى مهم نیست این یکى واقعا تعلقى به این طرف دارد یا آن یکى به آن طرف وابسته بوده و فراتر از این اصلا اقدامات منفى اش متوجه جناحى که نامش به آن گره مى خورد هست یا نه؛ هرکس با رسانه هایى که دارد دست بالاتر را مشخص میکند، کافى است فرد را آن طرفى معرفى کنى و او را مثل وزنه اى سنگین به طرف مقابلت گره بزنى تا وقتى غرق شد همه طرف مقابلت را با خودش پایین بکشد.

به خودمان که آمدیم دیدیم رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام چه کسى بوده و خبر نداشتیم! فردى که تا پیش از این از مجاهدت هایش شنیده بودیم شد "صاحب باغ پسته و تاجر ورشکسته"، بزرگى که تا به حال از رشادت ها و شکنجه کشیدن هایش در راه پیروزى و حفظ انقلاب خمینى کبیر شنیده بودیم ناگهان با شبهه ى "آیا هاشمى پدر اختلاس ایران است" تخریب شد و برایش در سایت هاى خبرى همین جا، ایران خودمان تیتر زدند! روستازاده اى که از دل مردم برآمده و با مبارزاتش و خدماتش در همین کشور آبادانى هاى فراوان ایجاد کرد، وقتى از مخفى شدن عده اى به هنگام بحران، در روستاهایشان انتقاد کرد به توهین به روستاییان متهم شد و بازهم بر علیه او هیاهو به راه افتاد.

وقتى فیلم وداع آیت الله هاشمى با فرزندش را دیدم، از دید انسانى که وداع یک پدر و پسر -فارغ از جایگاه اجتماعى و سیاسى آن ها- را مى نگرد، احساس بر من غلبه کرد، شاید کسى بگوید خوب نقش بازى کردند، اما به شخصه در آن چشم ها و دعا خواندن ها و آن بوسه دروغ و ریایى ندیدم؛ شاید از سادگى من است، اما وقتى از زبان آیت الله هاشمى شنیدم که روزى همه خواهند فهمید بر شما (مهدى هاشمى) ظلم رفته است، احساس را فراموش کردم و شوکه شدم.

توقع داشتم ریاست محترم قوه قضائیه با بررسى دقیق موضوع گزارشى جامع به مردم ارائه کنند و همانطور که در رسانه ها بر طبل "رسوایى" و "محکومیت" مهدى هاشمى "مفسد" کوبیده شد، جلسات دادگاه و شرح جرائم و ادله ارائه شده از طرف ایشان نیز رسانه اى میگشت.
اما واکنش سریع و تقریبا خشمگین ریاست قوه قضائیه این شوک را دوچندان کرد!
چه شده است؟ رئیس قوه قضائیه از حکمى دفاع مى کند که رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام آن را ظالمانه مى داند! چرا این بازى باید به رسانه ها کشیده مى شد؟ ما مردم ایران به این نظام اعتماد کرده ایم، چرا باید دو نفر از ارکان این نظام بزرگ که در مقابل قدرت هاى جهانى ایستادگى کرده و به حول و قوه الهى اقتدارش را حفظ خواهد کرد این طور آشکارا در مقابل یکدیگر قرار گیرند؟

حق با چه کسى است؟ تکلیف ما را روشن کنید، پیش از اینکه چنین رفتارهایى تبدیل به رسم شود، پیش از این که شاید خیلى دیر شود.
۱۱
تیر

تعصب طایفه ای در شهرستان ها و شهرهای کوچک از عوامل تعیین کننده در انتخابات مجلس شورای اسلامی است. این مسئله می تواند به صورت محله گرایی، روستا گرایی و گرایش هایی از این دست نیز ظهور کند. ریشه این نوع تعصبات را میتوان در غریزه آدمی جست و جو کرد، تمایل به گروه و تامین منافع شخصی و خانوادگی از طریق توسل به گروه و افزایش قدرت تاثیر گذاری با کمک جمعیت گروه؛ تمایلی که از محرک های اصلی شکل دهنده جوامع اولیه مدنی است.

 

این روز ها و در شرایطی که بحث "استانی شدن یا نشدن انتخابات" گرم است، یکی از دلایلی که در محاکم لفظی علیه حالت فعلی انتخابات اقامه می شود موضوع طایفه گرایی است. طایفه گرایی محض به معنای موجود فعلی در انتخابات را می توان از جهاتی یک آفت بر شمرد، هرچند که با دقت و بررسی میتوان نکات مثبتی را نیز در آن یافت.

 

از معایب طایفه گرایی محض میتوان به انتخاب کور کورانه که اولین و واضح ترین آفات آن است اشاره کرد. رأی دادن به هم طایفه ای بدون توجه به اینکه آیا از میان کاندیداهای مطرح و حائز صلاحیت، این فرد برتری دارد و ویژگی های لازم جهت نمایندگی مردم در مجلس شورای اسلامی را دارد یا خیر. همچنین ادامه این سنت در یک طایفه می تواند موجب اختلافات درون طایفه ای شود، چرا که ممکن است چندین خانواده از یک طایفه قصد داشته باشند فردی از خانواده خود را کاندیدای طایفه معرفی کنند و این زمینه اختلافات خواهد شد.

 

اگر کمی عمیق تر بنگریم، معایب غیر مستقیم طایفه گرایی را نیز خواهیم دید. مسائلی همچون اختلافات بین طایفه ای، "عمده فروشی رأی" و بت سازی بیهوده از افراد.

 

"عمد ه فروشی رأی" زمانی رخ می دهد که یک کاندیدا از طایفه ای نسبتا بزرگ و پرجمعیت، صلاحیت نامزد شدن در انتخابات مجلس را کسب نمی کند و یا به این جمع بندی می رسد که توانایی کسب آراء لازم برای کسب کرسی سبز مجلس و نمایندگی مردم را ندارد؛ این جاست که فرد مزبور در صورتی که ارزش معنوی چندانی برای آراء مردم قائل نباشد، با کاندیداهای دارای شانس بیشتر رایزنی کرده و پیشنهاد اعلام حمایت از او(فروش رأی مردم) در صورت دریافت مبلغی کلان – به نسبت جمعیت طایفه اش- و یا پست و مقامی مهم و کلیدی را می دهد.

 

اما از نکات مثبت گرایش به طایفه نیز نمی توان غافل شد. شناخت مردم طایفه از کاندیدایشان و خانواده او قطعا عمیق تر از شناخت از فردی است که برای مثال در شهری بزرگ نامزد شده و مردم باید از طریق تبلیغاتش او را بشناسند.

فامیل گرایی و پارتی بازی در مدل طایفه ای انتخابات بسیار ساده تر قابل رصد است، چرا که در صورت فامیل گرایی منتخب از یک طایفه، با توجه به گره خوردگی روابط فامیلی بین خانواده، واگذاری مناصب و امکانات به اقوام نزدیک فرد منتخب، به سرعت توسط اقوام دورتر مشاهده شده و به دنبال آن به گوش کل طایفه و همچنین شهر کوچک و شهرستان آن نماینده خاطی خواهد رسید.

 

از دیگر نکات مثبت طایفه گرایی میتوان به نقش بازی کردن بزرگان اقوام در معرفی نامزد های نهایی اشاره کرد، افراد با تجربه که معمولا آفات جوانی در آن ها نیست و با تفکر پخته تری اعلام رأی میکنند. هرچند گرفتن مشورت از جوانان برای تطبیق تجربیات آن ها با شرایط روز لازم است.

 

در پایان می توان انتظار داشت با افزایش سطح سواد و آگاهی در شهرهای کوچک و روستاها، مدلی ترکیبی از طایفه گرایی و نخبه گرایی را شاهد باشیم که علاوه بر داشتن نکات مثبت توسل به طایفه، با کنار گذاشتن تعصبات موجود، وجود تعهد و شایستگی به هم طایفه ای بودن رجحان یابد.

۱۹
خرداد

به گزارش گروه دریافت خبر خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا)، دکتر جعفری دولت آبادی در گفت‌وگویی با اشاره به اظهارات احمد توکلی مبنی بر این که انتساب اتهام توهین از باب انتشار کامنت‌ها و نظرات مردم در جهت دفاع از حق آزادی بیان برای مردم بوده اظهار کرد: محکومیت احمد توکلی مطابق قانون از جمله بر اساس حکم مندرج در تبصره‌ ماده‌ 3 قانون مطبوعات است که مقرر می‌دارد «انتقاد سازنده مشروط به دارا بودن منطق و استدلال و پرهیز از توهین، تحقیر و تخریب می‌باشد».

دادستان تهران در ادامه به چند نمونه از کامنت‌هایی که در سایت مذکور درج شده و جنبه‌ توهین و افترا به مقامات قضایی و مسئولان کشوری داشته اشاره کرد و گفت: درج کامنت‌های مندرج در سایت از جمله «در تمام دنیا پلیس و قوه قضاییه همیشه مورد نقد آزادانه مردم قرار می‌گیرند، اینجا انتقاد از این دو نیرو شما را روانه زندان خواهد کرد»، «نهادهای نظارتی خودشان آلوده شده‌اند ... می‌دونی چرا قوه قضاییه توانایی برخورد با غول‌های فساد را نداره چون غول‌ها قوی هستند مدارکی دارند که اگه رو بشه برای خیلی‌ها بد می‌شه ... از سیستمی که دست آفتابه دزد را قطع می‌کنه و توانایی برخورد با غول‌های فساد را ندارد باید بر حذر بود ... خیالتان جمع باشد این قوه (قضاییه) هیچ وقت درست نخواهد شد ... آیا با این قوه قضاییه می‌شود جلوی فساد را گرفت جایی که خودش درگیر فساد است، چگونه می‌خواهد جلوی فساد را بگیرد» به نوعی باز نشر مفاد توهین‌آمیز مطرح از سوی دیگران بوده و جنبه‌ مجرمانه دارد.

جعفری دولت آبادی خاطرنشان کرد: در بخشی از مطالب درج شده در سایت مذکور، با کنایه به لزوم وارد کردن قاضی از چین و ذکر این مطلب سخیف که «ما که همه آت و آشغال از چین وارد می‌کنیم، چهار تا قاضی مرد هم وارد کنیم»، به تمامی قضات توهین شده است.

*****

البته تمام این کامنت ها قابل تأیید نیست و لحن شایسته اى ندارد، هرچند ممکن است با لحن نادرست، مطلب نسبتا درستى را بیان کرده باشند. با این همه حمایت دکتر توکلى از آزادى بیان و انتشار نظرات مردم ستودنى است.

به وضوح اگر در این میان کسى باشد که مرز بین توهین و انتقاد را نداند، و یا از قانون بى اطلاع باشد، آن شخص احمد توکلى، کسى که به خاطر حمایت از حقوق اولیه مردم، از جمله آزادى بیان حاضر است تا دادگاه هم برود نیست.

۱۹
خرداد

امروز طرح سؤال از وزیر ارشاد در جلسه علنى مجلس در حالى صورت گرفت که در میان صحبت هاى آقاى میرکاظمى، نماینده محترم مجلس شوراى اسلامى موارد عجیبى دیده مى شد.

از دفاع تمام قد از روزنامه "وطن امروز" که در بسیارى موارد اصول اولیه ژورنالیستى را رعایت نکرده، تا ادعاى محدودیت در آزادى بیان از جمله این اظهارات است.

قطعا از دید انتقادى دولت یازدهم جاى نقد بسیارى دارد، اما سوال اینجاست که آیا این لحن، شایسته نماینده مردم در مجلس شوراى اسلامى است؟


*****

میرکاظمى: " کدام قانون اجازه به معاون اول داده است که در مجلس دخالت کند.شما دعا کنید تا اخر این دولت بمانید مجلس و دولت آینده پیشکش. اگر در دولت قبل این اتفاقات می افتاد روزنامه های زنجیره ای سینه چاک نمی شدند."


بخش دیگرى از سخنان نماینده محترم مجلس، میرکاظمى:"حامیان امر به معروف و نهی از منکر را مسخره کردید و به صورت گسترده مسئله اسیدپاشی را مطرح کردید."

*****

حال این سؤال ذهن را درگیر مى کند که اگر آقاى میرکاظمى، دغدغه آزادى ییان به عنوان یکى از حقوق انسانى را دارند، چطور از مطرح شدن مسئله اى مثل اسید پاشى که به امنیت مردم، که از مهم ترین حقوق آن هاست، مربوط مى شود آزرده خاطر اند؟ یا از مطرح شدن انتقادات علیه عده اى که با اقدامات افراطى موجب ضربه خوردن عمل واجبى چون "امر به معروف و نهى از منکر" مى شوند.

۱۷
خرداد

نماینده مردم تهران در مجلس شورای اسلامی گفت که بر اساس رای دادگاه کیفری استان تهران و به اتهام توهین به احمدی‌نژاد، آملی لاریجانی و قضات کشور به شش ماه حبس تعزیری محکوم شده که با توجه به «سوابق وی و عدم سوء نظر» تا دو سال تعلیق شده است.


توکلی اظهار داشت: فکر می‌کنم شرط مبارزه با فساد همانطور که مقام معظم رهبری فرمودند مهم ترین موضوع کشور است، این است ما باید آزادی اظهار نظر مردم را حمایت کنیم.


توکلى: در واقع در دفاع از آزادی انتشار اظهار نظر مردم بنده محکوم شده‌ام و به این دفاع خود ادامه می‌دهم.


۱۶
خرداد

"دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام گفت: از این پس طرح استانی - شهرستانی شدن انتخابات مجلس شورای اسلامی به عهده خود مجلس و شورای نگهبان خواهد بود و اعضای مجمع تشخیص ضرورتی برای طرح این مساله به عنوان یک بند از سیاست‌های کلی انتخابات ندانستند."

 

از زوایاى مختلفى مى توان به این طرح نگریست، نخست اینکه در این طرح انگیزه مردم براى مشارکت در انتخابات چه جایگاهى دارد. در رویه فعلى با توجه به ملموس بودن فضاى انتخاباتى در شهرستان ها و شهرهاى کوچک براى مردم و کاندیدا ها، فضاى رقابت سالم در صورتى که رسانه ها به وظایف خود به درستى عمل کرده و نهاد هاى نظارتى ورود منابع مالى سالم به انتخابات را تحت نظر داشته باشند ایجاد خواهد شد.

 

در چنین فضایى معمولا جایى براى افراد غیر بومى آن منطقه نیست و این خود باعث افزایش انگیزه مردم براى مشارکت و تلاش براى فرستادن نماینده اى از شهر خودشان و آشنا به مشکلاتشان خواهد بود. هرچند گاه به دلیل برخى جانبدارى هاى منفعت طلبانه از سوى رسانه هاى گروهى -اعم از نشریات محلى، وبسایت هاى محلى و... - و همچنین ورود منابع مالى نامشروع قداست این فضا تحت الشعاع قرار میگیرد؛ لکن مردم همچنان اعتماد نسبى به این روند دارند و اینکه خودشان نماینده اى را به مجلس شوراى اسلامى میفرستند حس مى کنند.

 

مسئله دیگر در این طرح تأکید بر ورود نخبگان و افراد اصلح به مجلس شوراى اسلامى است. درحالى که با همین ساز و کار فعلى و با دقت بیشتر در تأیید صلاحیت ها و همچنین آگاهى بخشى مناسب به مردم، درمورد معیارهاى انتخاب و همچنین کاندیداهاى هر حوزه انتخابیه مى توان شاهد ورود نخبگان واقعى و نمایندگان شایسته مردم به مجلس بود، نمایندگانى که به جاى پراکندگى آراء در استان، رأى متمرکز از یک شهر یا شهرستان را دارند و میتوانند با تمرکز بیشتر با مردم حوزه انتخابیه خود ارتباط مستمر داشته و نظرات مردم را در روند قانونگذارى دخیل کنند.


همچنین روند تبلیغات که در حال حاضر نیز شرایط چندان مطلوبى ندارد، در صورت استانى شدن انتخابات مى تواند صورت بدترى به خود گیرد؛ پوشش دادن افکار عمومى یک استان براى تبلیغات نیاز به منابع مالى بسیار قوى ترى نسبت به تبلیغ در یک شهرستان دارد. توجه به. این نکته که در یک شهرستان شناخت نسبى روى افراد نخبه و شاخص (که معمولا کاندیداها از بین این افراد هستند) وجود دارد، بنابراین براى تبلیغات نیاز به منابع مالى کمتر و در نتیجه اصراف کمتر خواهد بود.
در صورتى که براى تبلیغات در سطح استان ابتدا نامزد انتخاباتى باید خود را به مردم شهرها و مناطق دیگر استان بشناساند و با طرفندهاى مختلف آراء آن ها را جلب کند که قطعا زمینه ساز اصراف گسترده و همچنین راه یافتن صاحبان ثروت و قدرت (و یا افراد مرتبط با آن ها) به مجلس خواهد بود.

 

نظر به آن چه گفته شد، از مهم ترین آفات این طرح، مى توان به ناامیدى مردم از مشارکت در انتخابات و همچنین نا امیدى نخبگان واقعى جامعه -که معمولا به منابع ثروت و قدرت دسترسى ندارند- از کاندیداتورى انتخابات براى کمک به بهبود وضعیت جامعه یاد کرد.

 

امید است با توجه به وضعیت روز کشور و همچنین منافع ملى و مردمى، انتخابات که پل اصلى مشارکت مردم در روند امور کشور و عرصه حمایت ملت شریف ایران از نظام جهمورى اسلامى است، به بهترین نحو براى حفظ و بهبود این وضعیت مدیریت و برگزار گردد.

۱۵
خرداد

شبکه هاى اجتماعى و فضاى مجازى به وضوح زندگى ما را تحت تأثیر قرار داده اند. از گروه هایى مخصوص لطیفه و سرگرمى گرفته تا گروه هایى که رنگ و بوى حمایت از دولت و یا انتقاد از آن و حتى تخریب دارند. در نگاه اول میتوان از این شبکه ها به عنوان فرصتى براى ارتباط بیشتر یاد کرد که البته معایبى هم دارند که همه از آن ها آگاهیم و ذکرشان موجب اطناب است.


از طرفى فعالان سیاسى و اجتماعى به چنین شبکه هایى به چشم یک دریچه براى ارتباط نزدیک و حتى مستقیم با مردم نگاه مى کنند، دریچه اى که مى تواند این افراد صاحب نظر و یا صاحب قدرت را از مشکلات واقعى مردم آگاه سازد، نیز میتواند محبوبیت این افراد را به جهت ارتباط با مردم افزایش دهد. این افراد که به نوعى پیشگامان جامعه و به اصطلاح رایج "نخبگان سیاسى" قلمداد میشوند و داعیه کاندیداتورى و در پله بعد نمایندگى مردم را دارند، بد نیست آستین ها را بالا زده و کمى تولید محتوا کنند.

 

متاسفانه برخى از این افراد با نقل مستقیم و به اصطلاح "کپى کردن" سخنان بزرگان در گروه هاى مختلف سعى در کسب هویت و جایگاه دارند که قطعا روند صحیحى نیست. 

لذا از این عزیزان خواهشمندیم به جاى نقل و و کپى سخنانى که در دسترس همگان هست، در صورت توان کمى فکر کرده و به آگاهى بخشى و تولید محتواى مفید بپردازند و اگر نمیتوانند از صحنه سیاست و پیشگامى اجتماعى فاصله گرفته و مشاغلى در سطح محله و یا محدود تر از آن اکتفا کنند.

 

اینکه شاهد باشیم یک مسئول و یا یک فعال سیاسى با احساس مسئولیت نظرات مردم را میشنود و نظرات کارشناسانه خود را در این فضاى صمیمى بازتاب مى دهد مى تواند بسیار ارزشمند باشد. اما نگاه صرفا تبلیغاتى به این فضا به نوعى توهین به شعور عمومى است، بدین معنا که مردمى که بحث هاى روزمره و دغدغه هایشان را در فضایى مثل یک گروه به اشتراک میگذارند، هرگز نظرى از طرف یک کاندیداى مجلس و یا فعال سیاسى دریافت نمى کنند، اما در ایام انتخابات با پیام هاى بى محتواى این افراد که صرفا کارکرد تبلیغاتى دارد مواجه مى شوند.

 

این نوع نگاه ابزارى به مردم، خود مى تواند هشدارى باشد در مورد شخصیت فردى که چنین رفتارى از خود نشان مى دهد.
افرادى که مردم را فقط به چشم رأى میبینند و پس از کسب قدرت نیازى به ارتباط با این آراء(مردم) نمیبینند، مگر وقتى که دوباره به ایام انتخابات نزدیک شویم.

به راستى حال که همه به اهمیت جایگاه مجلس در سپهر سیاسى کشور واقفیم، آیا میتوانیم از اهمیت شبکه هاى اجتماعى در ارزیابى  کاندیداها غافل باشیم؟

۱۳
خرداد

با نزدیک شدن به ایام انتخابات مجلس شورای اسلامی و داغ شدن بحث تبلیغات زودرس انتخاباتی، رسانه های گروهی بار مسئولیت سنگینی را روی دوش خود حس میکنند.

امروز مردم آگاه تر و هشیارتر از همیشه به دنبال حق و حقیقت اند و این رسانه هستند که باید با مدیریت صحیح اطلاعات و رعایت اصل امانت داری، مردم را در جریان امور قرار دهند وبا انعکاس شفاف مطالب، قضاوت را به مخاطبین فهیم بسپارند.

اما در این میان گاهی لغزش هایی اتفاق می افتد و از آن جا که انسان مصون از خطا و اشتباه نیست، نیاز به نظارت دقیق و جدی از طرف مسئولین مرتبط و پیگیری مستمر از طرف مخاطب آگاه احساس می شود.

انتخابات مجلس شورای اسلامی به عنوان یکی از ارکان دموکراسی در کشور عزیز ما از اهمیت ویژه ای برخوردار است و گام اول برای حفظ تقدس مجلس، حفظ حریم های شرعی و قانونی در روند انتخابات است.

به دلیل جذابیت این عرصه برای برخی افراد صاحب ثروت و همچنین افرادی که مجبور به کمک گرفتن از متمولین می شوند، موضوع ورود "پول های کثیف" موجبات نگرانی عمومی را فراهم می کند، چرا که ورود حجم بالایی از "پول کثیف" می تواند در روند انتخابات و به تبع آن در روند قانون گذاری کشور تغییرات منفی و تاثیر گذاری ایجاد کند، که از اینجا می توان به اهمیت بسیار زیاد این موضوع پی برد.

اما موضوع به همین جا ختم نمی شود، گاهی سرمایه ای کاملا پاک وارد روند تبلیغات انتخاباتی یک کاندیدا شده و نحوه خرج کردن آن به قداست این روند خدشه هایی جبران ناپذیر وارد می کند، که از مهم ترین و بارز ترین نمونه های این اتفاق، "پول های کثیف رسانه ای" است؛ پولی که برای نشان دادن چهره ای فراتر از واقعیت به یک رسانه پرداخت می شود تا از یک یا چند کاندیدای خاص، برخلاف چیزی که هست، تصویری مثبت و شایسته ی تحسین و ستایش بسازد. این کار نه تنها مصداق بارز دروغ و تزویر است، بلکه با روشن شدن حقیقت در گذر زمان -چرا که ماه پشت ابر نخواهد ماند- به اعتماد مردم نسبت به رسانه ها لطمه جدی وارد می کند.

لذا به نظر می رسد امروز موضوع "پول های کثیف رسانه ای" باید مورد توجه بیشتری قرار گیرد و حتی خود رسانه ها به عنوان یک آفت جدی به آن بپردازند و آن را بررسی کنند.

امید است در انتخابات پش رو شاهد رفتارهای سالم رسانه ای باشیم، هرچند متأسفانه برخی "شبه رسانه" ها که فقط نام رسانه جمعی را یدک میکشند و در اصل تریبون و حیات خلوت افرادی خاص هستند، از همین حالا دست به بدرفتاری هایی زده اند که از خداوند متعال هدایت این افراد به راه صحیح را مسئلت می نماییم.