تکلیف ما را روشن کنید/استفاده از کلیدواژه ى "مهدى هاشمى" به چه قیمتى؟
چهارشنبه, ۲۱ مرداد ۱۳۹۴، ۱۲:۲۴ ق.ظ
از مدتى قبل و پس از انفجار بمب خبرى آغاز سلسله دادگاه هاى مهدى هاشمى، خیلى زود مشخص شد که روزنامه ها و خبرگزارى هاى اصولگرا و یا آن هایى که به نام اصولگرایان و سپاه پاسداران شناخته مى شوند کلید واژه اى براى تولید خبر یافته اند، حرفه اى یا غیر حرفه اى زیاد مهم نبود؛ خبر باید دیده شود، خبرهایى باید دیده نشوند.
خبر دستگیرى آقاى "رحیمى" و تخلفات مالى دولت گذشته خیلى زود در هیاهوى رسانه اى هاشمى و هاشمى ها گم شد، مخاطب شاید اینطور حس میکرد که قاعده بازى این است: یکى شما از ما زدید، یکى ما از شما میزنیم.
در این بین بازهم خیلى مهم نیست این یکى واقعا تعلقى به این طرف دارد یا آن یکى به آن طرف وابسته بوده و فراتر از این اصلا اقدامات منفى اش متوجه جناحى که نامش به آن گره مى خورد هست یا نه؛ هرکس با رسانه هایى که دارد دست بالاتر را مشخص میکند، کافى است فرد را آن طرفى معرفى کنى و او را مثل وزنه اى سنگین به طرف مقابلت گره بزنى تا وقتى غرق شد همه طرف مقابلت را با خودش پایین بکشد.
به خودمان که آمدیم دیدیم رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام چه کسى بوده و خبر نداشتیم! فردى که تا پیش از این از مجاهدت هایش شنیده بودیم شد "صاحب باغ پسته و تاجر ورشکسته"، بزرگى که تا به حال از رشادت ها و شکنجه کشیدن هایش در راه پیروزى و حفظ انقلاب خمینى کبیر شنیده بودیم ناگهان با شبهه ى "آیا هاشمى پدر اختلاس ایران است" تخریب شد و برایش در سایت هاى خبرى همین جا، ایران خودمان تیتر زدند! روستازاده اى که از دل مردم برآمده و با مبارزاتش و خدماتش در همین کشور آبادانى هاى فراوان ایجاد کرد، وقتى از مخفى شدن عده اى به هنگام بحران، در روستاهایشان انتقاد کرد به توهین به روستاییان متهم شد و بازهم بر علیه او هیاهو به راه افتاد.
وقتى فیلم وداع آیت الله هاشمى با فرزندش را دیدم، از دید انسانى که وداع یک پدر و پسر -فارغ از جایگاه اجتماعى و سیاسى آن ها- را مى نگرد، احساس بر من غلبه کرد، شاید کسى بگوید خوب نقش بازى کردند، اما به شخصه در آن چشم ها و دعا خواندن ها و آن بوسه دروغ و ریایى ندیدم؛ شاید از سادگى من است، اما وقتى از زبان آیت الله هاشمى شنیدم که روزى همه خواهند فهمید بر شما (مهدى هاشمى) ظلم رفته است، احساس را فراموش کردم و شوکه شدم.
توقع داشتم ریاست محترم قوه قضائیه با بررسى دقیق موضوع گزارشى جامع به مردم ارائه کنند و همانطور که در رسانه ها بر طبل "رسوایى" و "محکومیت" مهدى هاشمى "مفسد" کوبیده شد، جلسات دادگاه و شرح جرائم و ادله ارائه شده از طرف ایشان نیز رسانه اى میگشت.
اما واکنش سریع و تقریبا خشمگین ریاست قوه قضائیه این شوک را دوچندان کرد!
چه شده است؟ رئیس قوه قضائیه از حکمى دفاع مى کند که رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام آن را ظالمانه مى داند! چرا این بازى باید به رسانه ها کشیده مى شد؟ ما مردم ایران به این نظام اعتماد کرده ایم، چرا باید دو نفر از ارکان این نظام بزرگ که در مقابل قدرت هاى جهانى ایستادگى کرده و به حول و قوه الهى اقتدارش را حفظ خواهد کرد این طور آشکارا در مقابل یکدیگر قرار گیرند؟
حق با چه کسى است؟ تکلیف ما را روشن کنید، پیش از اینکه چنین رفتارهایى تبدیل به رسم شود، پیش از این که شاید خیلى دیر شود.