فرهنگ پناهى

فرهنگ پناهى

وبلاگ شخصی فرهنگ پناهی

پیام های کوتاه
طبقه بندی موضوعی
آخرین مطالب
نویسندگان

۹۷ مطلب توسط «فرهنگ پناهی» ثبت شده است

۱۲
مرداد

آزادی رسانه ای از پایه های اولیه تحقق آزادی بیان در کشور هاست؛ صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران به عنوان تنها متولی قانونی پخش برنامه های رادیویی و تلویزیونی در ایران مسئولیت بسیار سنگین و خطیری را به دوش می کشد. این که این سازمان عریض و طویل تا چه حد در انجام وظایفش موفق بوده و آیا اصلا سعی در رعایت اصول عدالت رسانه ای و توجه به قواعد حرفه ای رسانه ها داشته است نیازمند بحث کارشناسی و با اطلاعات کافی در زمینه رسانه و سوابق صدا و سیماست، اما با نگاهی کلی به شرایط امروز کشور و اظهار نظرهای افراد شاخص می توان گفت چندان توفیقی در موارد ذکر شده نصیب "رسانه ملی" نشده است.

 

برخی از اقدامات اخیر صدا و سیما


پخش مستندهای یک طرفه در حین انجام مذاکرات هسته ای، حذف تدریجی برخی چهره ها از روی آنتن این رسانه گروهی، تغییر واضح جهت بخش های خبری به سمت تقابل نرم با دولت، استفاده از رسانه ملی برای تبلیغ هشتگ های اجتماعی مخالف با دولت و یا روند مذاکرات به صورت غیر مستقیم، ایفای نقش بسیار تأثیرگذار در جذب سرمایه برای فاجعه "پدیده شاندیز"، عدم نظارت صحیح بر تبلیغات (برای مثال ماجرای کرم حلزون و تبلیغات گسترده در صدا و سیما)، عدم نظارت صحیح در مورد برنامه های آموزشی، و آخرین مورد انتشار مطالب جلسه خصوصی با دکتر عراقچی که امروز خبر آن به نقل از ایشان منتشر شد.

 

یک برنامه عجیب


برنامه ای به نام "مردم چه می گویند" تنها یکی از برنامه های است که به نظر می رسد لایق اینکه روی یک آنتن انحصاری برود نیست. آنتنی که شامل چند شبکه ی محدود است و برای پخش برنامه در آن باید از پیچ و خم های فراوانی گذشت ( که البته پیچ و خم های حرفه ای نیستند) و یا اینکه مبلغ گزافی را پرداخت تا بتوان دقایقی را جهت تبلیغ روی صفحه تلویزیون مردم به دست آورد. قطعا این انحصار موجب بالا رفتن توقع مردم با این استدلال که " حالا که هر کسی نمی تواند به صدا و سیما راه یابد، حتما بهترین ها در آن خواهند بود."  می شود. برای ذکر مثالی در مورد برنامه مذکور، در برنامه امروز ، درحالی که موضوع بخش آخر برنامه "طراحی داخلی منزل" اعلام شد و افرادی که برنامه سعی داشت آن ها را کارشناس معرفی کند در مورد دکوراسیون داخلی اظهار نظرهایی میکردند، مهمان های این بخش شروع به صحبت از مسائل خانوادگی و تفاهم بین زوجین کردند که مجری برنامه نیز به این ناهماهنگی اشاره کرده و سعی کرد این موضوع را به کمک "تفاهم درکاغذ دیواری" به موضوع اصلی برنامه ربط دهد!

 

بنگاه پول سازی


متاسفانه همانطور که پیش تر اشاره شد، عدم نظارت دقیق بر برنامه ها ( که اگر جز این باشد خیانت آشکار به ملت بزرگ ایران است) باعث شده برنامه هایی به صدا و سیما راه یابند که به نام آموزش اهداف دیگری را نیز دنبال می کنند. یکی از این موسسات نه چندان خوش نام که به لطف صدا و سیما اسم و رسمی برای خود در میان دانش آموزان پیدا کرد، با کمک رادیو و تلویزیون و با توسل به شیوه های کثیف همچون جعل عنوان و دروغ توانست جایگاه خود را میان موسسات آموزشی در زمینه کنکور سراسری تثبیت کرده و همچنان نیز به فعالیت خود ادامه دهد. نکته جالب اینکه پس از افشای برخی اقدامات غیر قانونی و غیراخلاقی این مجموعه، هم چنان برنامه ای با شرکت عوامل این مجموعه در شبکه چهار سیما بعد از ظهر ها پخش می شود!

 

انشالله در آینده به موارد دیگر و با جزئیات بیشتر اشاره خواهد شد.

به امید بهبود روند فعلی و آینده ای روشن برای فضای رسانه ای کشور

۰۳
مرداد

در راستای گسترش فرهنگ کتاب خوانی و ضرورت آن برای خود آگاهی و پیشرفت جامعه

تصمیم بر این شد که هر دوهفته یک کتاب در همین بلاگ معرفی شود

سعی بر این خواهد بود که لینک دانلود کتاب الکترونیکی (برای کتاب هایی که در فضای وب موجود هستند) نیز قرار داده شود.


*****

کتاب هفته: نیروهای مذهبی بر بستر حرکت نهضت ملی

نویسنده: علی رهنما

موضوع: تاریخ معاصر (1328-1332)

بخشی از پیش گفتار کتاب: هم و غم این تحقیق، تعریف و کسب آگاهی در مورد کنش، عملکرد و تحولات درونی سه نحله و نیروی شاخص مذهبی این دوره تاریخی، رابطه هر یک از این نحله‌ها با یکدیگر و تاثیر هر یک بر زمینه مطالعه ما، یعنی نهضت ملی است. مقصود، تبیین نقش و تأثیر هر یک از این نحله‌ها در شکل‌گیری وقایع و روند تاریخی این دوران است. به دنبال روشن کردن این مطلب هستیم که چگونه تفکر، موضع‌گیری و عملکرد هر یک از نیروهای مذهبی به حصول اهداف نهضت ملی مدد رسانیدند و یا از پیشرفت آن ممانعت کردند.



پی نوشت 1: این کتاب هم اکنون در بازار موجود است، لذا از قرار دادن فایل الکترونیکی معذورم.

پی نوشت 2: گروهی تحت عنوان حلقه کتاب خوانی متشکل از دانشجویان و فرهیختگان تشکیل شده است. از شما هم دعوت میکنم در صورت تمایل برای پیوستن به این گروه، و شرکت در حلقه های کتاب خوانی به یکی از روش های زیر با ارسال نام و نام خانوادگی و شماره تماس در دسترس، ثبت نام فرمایید:

پست الکترونیک: farhang11@icloud.com

شماره همراه (پیامک جهت ثبت نام): 09213878122

۲۷
تیر
خبر توافق را شنیدم؛ راستش را بخواهید من هم خوشحال شدم، شاید دلیل و جنس خوشحالى ام با خیلى ها فرق داشت. بیشترین دلیل شادى ام از اعلام خبر تنظیم متن توافق و پیش نویس قطعنامه شوراى امنیت سازمان ملل، مهر پایانى بود که بر یک انتظار و بلاتکلیفى زده شد؛ انتظارى سیزده ساله و بلاتکلیفى دو نیم ساله، پایانى بر وعده و آغازى براى عمل -حداقل امیدوارم که چنین باشد- که مى تواند عیار تأثیر تحریم ها بر اقتصاد و کیفیت زندگى مردم را تا حد زیادى مشخص کند.

با این وجود صبر کردم، روزى که خبر را شنیدم شاید بدم نمى آمد به خیابان بروم و ساعاتى را شاد باشم و جشن بگیرم، اما ترجیح دادم اول متن توافق را بخوانم. آن چه از زبان انگلیسى میدانستم و تجربه ام در ترجمه کمکم کرد تا سریع تر شروع به مطالعه متن توافق کنم، متن طولانى بود و سنگین، مجبور شدم چندین بار به لغتنامه هاى تخصصى مراجعه کنم و صادقانه میگویم بعضى قسمت هاى متن را درست متوجه نشدم.

سعى در ترجمه کامل متن نداشتم، در عین حال به اینکه حتما متن را درست بفهمم اهمیت فراوانى میدادم، تقریبا از نیمه متن گذشتم، صداى اذان را شنیدم و افطارى مختصرى میل کرده و دوباره به سمت میز مطالعه برگشتم، نکاتى از متن را که به نظرم عجیب و یا تاحدى برخلاف منافع ملى مى آمد یادداشت میکردم (هرچند سخنان رهبر انقلاب که فرمودند به تیم مذاکره کننده اعتماد دارند و آن ها را "امین" میدانند در خاطر داشتم) .

قصد داشتم حداقل براى دیدن جشن هم که شده به خیابان بروم، اما تا انتهاى متن تقریبا چهل صفحه اى باقى مانده بود و ساعت از ١١ شب گذشته، خانه من پایین شهر است، اینجا خبرى نبود، براى رسیدن به بالاى شهر و جشن حداقل یک ساعتى زمان نیاز بود. با خودم گفتم تا برسم جشن تمام شده و بهتر است فردا تصاویر جشن را در خبرگزارى ها ببینم. 

بازماندن از جشن ذهنم را درگیر کرد و سوالاتى در ذهنم ایجاد شد:
آیا تمام کسانى که در جشن شرکت کردند متن توافق را کامل مطالعه کرده اند؟
آیا از نکات مثبت و منفى موجود در این متن آگاهى کامل داشتند؟
چند درصد از افراد شرکت کننده در جشن توافق اقشار ضعیف و آسب پذیر مردم بودند؟
و سوالات دیگرى که شاید مطرح کردنشان نبش قبر یک شادى باشد که به خودى خود امر نیکى است.
من شادى را حق مردم میدانم، از طرفى دانستن را حق مردم و تلاش براى فهمیدن را وظیفه اى عمومى میدانم.

نگاهى به متن برنامه جامع اقدام مشترک (متن توافق) خالى از لطف نیست

۲۳
تیر

تصمیم گرفتم روزانه بخشى از وقتم رو به خوندن اشعار زیبا و حکایت هاى شیرین تاریخ ادبیات کشورم اختصاص بدم؛ سعى میکنم تا حد ممکن گزیده اى از آثار ادبى که بخش مهمى از فرهگ ماست رو اینجا به اشتراک بگذارم.


برگرفته از بوستان سعدى - باب اول در تدبیر و رأى - حکایت در تدبیر و تأخیر در سیاست




بخش دوم:

زهر نوعی اخلاق او کشف کرد

خردمند و پاکیزه دین بود مرد


نکو سیرتش دید و روشن قیاس

سخن سنج و مقدار مردم شناس


به رای از بزرگان مهش دید و بیش

نشاندش زبردست دستور خویش


چنان حکمت و معرفت کار بست

که از امر و نهیش درونی نخست


در آورد ملکی به زیر قلم

کز او بر وجودی نیامد الم


زبان همه حرف گیران ببست

که حرفی بدش برنیامد ز دست


حسودی که یک جو خیانت ندید

به کارش به تابه چو گندم تپید


ز روشن دلش ملک پرتو گرفت

وزیر کهن را غم نو گرفت


ندید آن خردمند را رخنه‌ای

که در وی تواند زدن طعنه‌ای


امین و بد اندیش طشتند و مور

نشاید در او رخنه کردن بزور


ملک را دو خورشید طلعت غلام

به سر بر، کمر بسته بودی مدام


دو پاکیزه پیکر چو حور و پری

چو خورشید و ماه از سدیگر بری


دو صورت که گفتی یکی نیست بیش

نموده در آیینه همتای خویش


سخنهای دانای شیرین سخن

گرفت اندر آن هر دو شمشاد بن


چو دیدند کاوصاف و خلقش نکوست

بطبعش هواخواه گشتند و دوست


در او هم اثر کرد میل بشر

نه میلی چو کوتاه بینان به شر


از آسایش آنگه خبر داشتی

که در روی ایشان نظر داشتی


چو خواهی که قدرت بماند بلند

دل، ای خواجه، در ساده رویان مبند


وگر خود نباشد غرض در میان

حذر کن که دارد به هیبت زیان


وزیر اندر این شمه‌ای راه برد

بخبث این حکایت بر شاه برد


که این را ندانم چه خوانند و کیست!

نخواهد بسامان در این ملک زیست


سفر کردگان لاابالی زیند

که پروردهٔ ملک و دولت نیند


شنیدم که با بندگانش سرست

خیانت پسندست و شهوت پرست


نشاید چنین خیره روی تباه

که بد نامی آرد در ایوان شاه


مگر نعمت شه فرامش کنم

که بینم تباهی و خامش کنم


به پندار نتوان سخن گفت زود

نگفتم تو را تا یقینم نبود


ز فرمانبرانم کسی گوش داشت

که آغوش رومی در آغوش داشت


من این گفتم اکنون ملک راست رای

چنان کازمودم تو نیز آزمای


ادامه دارد...

۱۸
تیر
امروز یک بمب خبرى فضاى رسانه اى را لرزاند و توجه مخاطبان را به سمت خود جلب کرد، خبرى که تیتر آن جمله اى بود که نشان از گرایش عمیق ملى دکتر جواد ظریف داشت و با استقبال شدید مخاطبان مشخص شد هنوز گرایش ملى در عمق وجود مردم جایگاه والایى دارد. گرایشى که به نرمى در حال ضعیف شدن است و البته  این فرآیند منشأ خارجى دارد.

تاکسى، ایستگاه اتوبوس و اداره و محل کار گاهى فرصتى براى بحث هایى کوتاه در مورد مسائل مختلف براى ما ایجاد میکند، از مسائل اقتصادى و اجتماعى گرفته تا مذهب و آن چه بحث سیاسى میخوانیمش؛ اما نکته اى که در این بحث ها زیاد میشنویم و یا حتى بر زبان مى آوریم تخریب ملیتمان است، دانسته یا ناخود آگاه در میان صحبت ها مواردى را ذکر میکنیم که با ذکر یک مثال یا نمونه صفتى مذموم را به "ما ایرانى ها" نسبت مى دهیم.

البته نقد خود و ایراد خود را گرفتن از زمینه هاى پیشرفت است، اما به نظر مى رسد بیش از نقد در حال تخریب ملیت خود در ذهنمان هستیم، عباراتى مثل
"ما ایرانى ها تنبلیم"
"ما ایرانى ها به هم رحم نمیکنیم"
"ما ایرانى ها از هم ...." (از ذکر آن شرم دارم)
و عباراتى از این دست که فراوان مى شنویم و شبکه هاى اجتماعى نیز با حمایت بیگانگان و عوامل داخلیشان به دامن زدن بر چنین خود تخریبى هایى کمک مى کنند.

لکن با وجود این هجمه هاى خارجى و کمک ناخواسته خودمان به این نقشه شوم تضعیف گرایشات ملى، امروز بار دیگر مشخص شد هنوز ایرانى به ایران و زادگاه و وطنش عشق مى ورزد و همواره به ملیت خود افتخار میکند، جاى جملاتى از قبیل جمله ى امروز دکتر جواد ظریف در ادبیات امروز ما خالى است.
باشد که بر گسترش ادبیات ملى و تولید و نقل چنین جملاتى اهتمام ورزیم.

در ادامه شرح خبر امروز نقل مى شود: 
۱۷
تیر

تصمیم گرفتم روزانه بخشى از وقتم رو به خوندن اشعار زیبا و حکایت هاى شیرین تاریخ ادبیات کشورم اختصاص بدم؛ سعى میکنم تا حد ممکن گزیده اى از آثار ادبى که بخش مهمى از فرهگ ماست رو اینجا به اشتراک بگذارم.


برگرفته از بوستان سعدى - باب اول در تدبیر و رأى - حکایت در تدبیر و تأخیر در سیاست


بخش اول:

ز دریای عمان برآمد کسی

سفر کرده هامون و دریا بسی


عرب دیده و ترک و تاجیک و روم

ز هر جنس در نفس پاکش علوم


جهان گشته و دانش اندوخته

سفر کرده و صحبت آموخته


به هیکل قوی چون تناور درخت

ولیکن فرو مانده بی برگ سخت


دو صد رقعه بالای هم دوخته

ز حراق و او در میان سوخته


به شهری درآمد ز دریا کنار

بزرگی در آن ناحیت شهریار


که طبعی نکونامی اندیش داشت

سر عجز بر پای درویش داشت


بشستند خدمتگزاران شاه

سر و تن به حمامش از گرد راه


چو بر آستان ملک سر نهاد

نیایش کنان دست بر بر نهاد


درآمد به ایوان شاهنشهی

که بختت جوان باد و دولت رهی


نرفتم در این مملکت منزلی

کز آسیبت آزرده دیدم دلی


ملک را همین ملک پیرایه بس

که راضی نگرد به آزار کس


ندیدم کسی سرگران از شراب

مگر هم خرابات دیدم خراب


سخن گفت و دامان گوهر فشاند

به نطقی که شاه آستین برفشاند


پسند آمدش حسن گفتار مرد

به نزد خودش خواند و اکرام کرد


زرش داد و گوهر به شکر قدوم

بپرسیدش از گوهر و زاد بوم


بگفت آنچه پرسیدش از سرگذشت

به قربت ز دیگر کسان بر گذشت


ملک با دل خویش در گفت و گو

که دست وزارت سپارد بدو


ولیکن بتدریج تا انجمن

به سستی نخندند بر رای من


به عقلش بباید نخست آزمود

بقدر هنر پایگاهش فزود


برد بر دل از جور غم بارها

که نا آزموده کند کارها


نظر کن چو سوفار داری به شست

نه آنگه که پرتاب کردی ز دست


چو یوسف کسی در صلاح و تمیز

به یک سال باید که گردد عزیز


به ایام تا بر نیاید بسی

نشاید رسیدن به غور کسی


ادامه دارد....

۱۶
تیر

در راستای گسترش فرهنگ کتاب خوانی و ضرورت آن برای خود آگاهی و پیشرفت جامعه

تصمیم بر این شد که هر دوهفته یک کتاب در همین بلاگ معرفی شود

سعی بر این خواهد بود که لینک دانلود کتاب الکترونیکی (برای کتاب هایی که در فضای وب موجود هستند) نیز قرار داده شود.


*****

کتاب هفته: جهانی که من میشناسم

نویسنده: برتراند راسل

موضوع: فلسفه (متن روان)


توضیح کوتاه ناشر:این کتاب که حاصل مصاحبه ای با برتراند راسل است و شاید یکی از بهترین تفسیرها از عقاید وی باشد درسال 1345 توسط انتشارات امیرکبیر بچاپ رسیده است . کتاب حاضر نسخۀ الکترونیکی آن است که با تنظیمی جدید وتغییرات جزئی در برخی عبارات با حفظ اصل امانت در سال 1387 با هدف آزادی اندیشه و ارتقاء آگاهی عمومی بصورت رایگان منتشرشده است.


لینک دانلود کتاب

۱۳
تیر

غروب مغان

عکس: مهدى پارسا

۱۲
تیر

معاون سیاسی فرماندار تهران با بیان اینکه فرمانداری بر مصوبات شورای اسلامی شهر تهران نظارت دقیقی دارد گفت: امسال درخصوص بودجه شهرداری تهران فرمانداری مکررا اشکالاتی گرفت تا زمینه تنظیم بودجه واقع بینانه فراهم شود.

علی اصغر ناصر بخت در گفت‌وگو با خبرنگار شهری ایسنا، با اشاره به نظارت دقیق فرمانداری تهران در مصوبات شورای شهر تهران گفت: فرمانداری تهران بنا بر وظایف ذاتی که به عنوان نماینده عالی دولت بر عهده دارد ناظر بر عملکرد دستگاه ها و ادارات است و همواره به این وظیفه خود به طور جدی عمل می‌کند.

وی افزود: دوستان در شورای شهر و شهرداری تهران احساس می‌کنند همه کاره شهر تهران هستند و به مسوولیت و وظایف سایر دستگاه ها توجه نمی‌کنند زمانی که تخلفی به آنها گفته می‌شود خود را به تغافل می‌زنند و از کنار موضوع می‌گذرند.

معاون سیاسی فرماندار تهران در خصوص نظارت فرمانداری بر ساخت و سازهای غیر مجاز و تغییر کاربری‌ها در سطح شهر تهران گفت: فرمانداری در موضوعاتی که اطلاع پیدا می‌کند و اشراف لازم را بدست می‌آورد ورود می‌کند و تذکرات لازم را می‌دهد.

وی ادامه داد: نظارت ما در خصوص تغییر کاربریها به این صورت بوده که بر بودجه شهرداری تهران متمرکز شده‌ایم به گونه‌ای که بودجه قابل تامین باشد در حقیقت زمانی که بودجه‌ها بالا بسته می‌شود و بعد این بودجه‌ها تامین نمی‌شود اقداماتی از جمله تغییر کاربری فضای سبز اتفاق می‌افتد و زمینی که قرار بوده مردم به عنوان بوستان از آن استفاده کننند با تغییر کاربری مورد استفاده شهرداری تهران قرار می گیرد.

بودجه شهرداری تهران باید واقع بینانه تعیین شود

وی با تاکید بر لزوم نظارت دقیق بر شهرداری تهران توسط شورای شهر به عنوان یک وظیفه ذاتی افزود: باید بودجه شهرداری تهران واقع بینانه تعیین شود و در بحث هزینه‌ها نیز دقت لازم به عمل آید چراکه گاهی بعضی هزینه‌ها در مواردی نباید صورت بگیرد که متاسفانه در شهرداری تهران شاهد آن هستیم.

وی افزود: نباید بودجه‌ای بسته شود که قابل تامین نباشد. قطعا فرمانداری تهران نیز مکانیزم کنترل را از طریق کمیته انطباق مصوبات شورای اسلامی شهر تهران اعمال می‌کند؛ امسال نیز در خصوص بودجه شهرداری تهران حساسیت زیادی توسط فرمانداری وجود دارد و در همین راستا مکررا اشکالاتی مطرح شد و این اشکالات به شورا منعکس و جهت رفع آن مهلت لازم داده شده است.

منبع:ایسنا

۱۱
تیر

تعصب طایفه ای در شهرستان ها و شهرهای کوچک از عوامل تعیین کننده در انتخابات مجلس شورای اسلامی است. این مسئله می تواند به صورت محله گرایی، روستا گرایی و گرایش هایی از این دست نیز ظهور کند. ریشه این نوع تعصبات را میتوان در غریزه آدمی جست و جو کرد، تمایل به گروه و تامین منافع شخصی و خانوادگی از طریق توسل به گروه و افزایش قدرت تاثیر گذاری با کمک جمعیت گروه؛ تمایلی که از محرک های اصلی شکل دهنده جوامع اولیه مدنی است.

 

این روز ها و در شرایطی که بحث "استانی شدن یا نشدن انتخابات" گرم است، یکی از دلایلی که در محاکم لفظی علیه حالت فعلی انتخابات اقامه می شود موضوع طایفه گرایی است. طایفه گرایی محض به معنای موجود فعلی در انتخابات را می توان از جهاتی یک آفت بر شمرد، هرچند که با دقت و بررسی میتوان نکات مثبتی را نیز در آن یافت.

 

از معایب طایفه گرایی محض میتوان به انتخاب کور کورانه که اولین و واضح ترین آفات آن است اشاره کرد. رأی دادن به هم طایفه ای بدون توجه به اینکه آیا از میان کاندیداهای مطرح و حائز صلاحیت، این فرد برتری دارد و ویژگی های لازم جهت نمایندگی مردم در مجلس شورای اسلامی را دارد یا خیر. همچنین ادامه این سنت در یک طایفه می تواند موجب اختلافات درون طایفه ای شود، چرا که ممکن است چندین خانواده از یک طایفه قصد داشته باشند فردی از خانواده خود را کاندیدای طایفه معرفی کنند و این زمینه اختلافات خواهد شد.

 

اگر کمی عمیق تر بنگریم، معایب غیر مستقیم طایفه گرایی را نیز خواهیم دید. مسائلی همچون اختلافات بین طایفه ای، "عمده فروشی رأی" و بت سازی بیهوده از افراد.

 

"عمد ه فروشی رأی" زمانی رخ می دهد که یک کاندیدا از طایفه ای نسبتا بزرگ و پرجمعیت، صلاحیت نامزد شدن در انتخابات مجلس را کسب نمی کند و یا به این جمع بندی می رسد که توانایی کسب آراء لازم برای کسب کرسی سبز مجلس و نمایندگی مردم را ندارد؛ این جاست که فرد مزبور در صورتی که ارزش معنوی چندانی برای آراء مردم قائل نباشد، با کاندیداهای دارای شانس بیشتر رایزنی کرده و پیشنهاد اعلام حمایت از او(فروش رأی مردم) در صورت دریافت مبلغی کلان – به نسبت جمعیت طایفه اش- و یا پست و مقامی مهم و کلیدی را می دهد.

 

اما از نکات مثبت گرایش به طایفه نیز نمی توان غافل شد. شناخت مردم طایفه از کاندیدایشان و خانواده او قطعا عمیق تر از شناخت از فردی است که برای مثال در شهری بزرگ نامزد شده و مردم باید از طریق تبلیغاتش او را بشناسند.

فامیل گرایی و پارتی بازی در مدل طایفه ای انتخابات بسیار ساده تر قابل رصد است، چرا که در صورت فامیل گرایی منتخب از یک طایفه، با توجه به گره خوردگی روابط فامیلی بین خانواده، واگذاری مناصب و امکانات به اقوام نزدیک فرد منتخب، به سرعت توسط اقوام دورتر مشاهده شده و به دنبال آن به گوش کل طایفه و همچنین شهر کوچک و شهرستان آن نماینده خاطی خواهد رسید.

 

از دیگر نکات مثبت طایفه گرایی میتوان به نقش بازی کردن بزرگان اقوام در معرفی نامزد های نهایی اشاره کرد، افراد با تجربه که معمولا آفات جوانی در آن ها نیست و با تفکر پخته تری اعلام رأی میکنند. هرچند گرفتن مشورت از جوانان برای تطبیق تجربیات آن ها با شرایط روز لازم است.

 

در پایان می توان انتظار داشت با افزایش سطح سواد و آگاهی در شهرهای کوچک و روستاها، مدلی ترکیبی از طایفه گرایی و نخبه گرایی را شاهد باشیم که علاوه بر داشتن نکات مثبت توسل به طایفه، با کنار گذاشتن تعصبات موجود، وجود تعهد و شایستگی به هم طایفه ای بودن رجحان یابد.