قبل از هرچیز با مردم مصیبت زده لبنان و فرانسه (پاریس) همدردى میکنیم.
حقیقت این است که مردم پاریس تقاص سیاست هاى اشتباه دولتشان را پس دادند و شاید آخرین اروپایى هایى نباشند که جور اشتباهات دولتمردانشان را میکشند(امریکا را هم اضافه کنید)؛
اما واقعیت این است که حال شرایط فرق کرده، ایجاد کنندگان نا امنى در بهشت منابع طبیعى و مهد مذهب جهان حال با چالش جدى امنیتى روبرو هستند و این فرصت عظیمى را براى ما ایجاد خواهد کرد
حال نوبت ماست که با ورق امنیت مان بازى کنیم، بازار عظیم توریسم در انتظار کشور ماست. مهم ترین قدم در حال حاضر میتواند ایجاد بستر مناسب براى صنعت توریسم باشد.
نوبت بازى ما رسیده است.
سخنان رهبر معظم انقلاب در مورد "نفوذ" از طریق برجام و تأکید ایشان بر لزوم توجه به جلوگیرى از نفوذ فرهنگى غرب، بازتاب هاى مختلفى در پى داشت. سوء استفاده برخى جریان هاى صاحب رسانه از واژه "نفوذ" و تبدیل آن به بازیچه اى براى بیان افکار این جریان هاى خاص از جمله این بازتاب ها بود.
البته چنین رفتارهایى از سوى این افراد و گروه ها بى سابقه نبوده و احتمالا در آینده نیز ادامه خواهد یافت. اینکه چگونه میتوان هر اتفاق مغایر با میل خود را با واژه اى مثل "نفوذ" تقبیح کرد از مهارت هاى رسانه اى و ژورنالیستى است، اما بد نیست کمى بیاندیشیم که "نفوذ" واقعا چیست و مصداق ها و علائم آن در جامعه چیست؟
نفوذ یعنى تبدیل شدن گوشى هاى هوشمند به پرکاربردترین وسیله ما و دور شدن از مطالعه و کتاب
نفوذ را میتوان غرق شدن ما در فضاى مجازى و شبکه هاى اجتماعى با محتوایى غالبا پوچ درنظر گرفت
نفوذ یعنى هجوم رسانه اى و تأمین فیلم و سریال مورد نیاز خانواده ها و افراد توسط رسانه هاى غربى و جاى خالى فیلم ها و سریال هاى باکیفیت ایرانى در سبد رسانه اى ایرانى ها که میتوان یکى از عوامل اصلى آن را عملکرد ضعیف صدا و سیما در این مورد دانست، گواه این مدعا را نیز میتوان پس زمینه درد و رنج و مصیبت در اکثرآثار تولیدى صدا و سیما دانست
نفوذ میتواند به معنى حضور کم رنگ موسیقى ایرانى و فارسى در سبد موسیقى ما و پرشدن جاى آن با آثار غربى باشد که عدم پویایى اهداء مجوز از طرف وزارت ارشاد-که موجب مغفول ماندن سبک هاى نوین موسیقى شده است- از عوامل اصلى آن است
نفوذ را شاید بتوان دور باطل رقابت گشت ارشاد با جوانان دانست که جز ارعاب و تحریک بیشتر جوانان به استفاده از پوشش هاى نامتعارف نتیجه ى چندانى نداشته است، ذکر این نکته ضرورى است که بازار لباس پر از لباس هاى نامتعارف و بیگانه با فرهنگ ماست، چطور نهادهاى نظارتى قدرتمند ما نمیتوانند بازار را کنترل کنند، به جاى اینکه وارد یک رقابت کف خیابانى شوند؟
شاید غم انگیز ترین معناى نفوذ سیل خروج جوانان نخبه و فرهیخته ما از کشور باشد، سرمایه هاى عظیمى که به راحتى از دستشان میدهیم و هرروز خبرهایى از افتخار آفرینى آن ها در گوشه اى از جهان را مى شنویم و افسوس میخوریم که اى کاش این افتخار آفرینى ها و تولید علم ها و ایجاد پیشرفت ها توسط این سرمایه هاى عظیم انسانى در کشور خودمان اتفاق مى افتاد
اما افسوس که جز افسوس خوردن هیچ نمیکنیم و همچنان به جاى اینکه فکرى اساسى کنیم، مشغول بازى با واژه هایى همچون "نفوذ" هستیم...
روز فرجام برجام وقتى على اکبر صالحى رئیس سازمان انرژى اتمى پشت تریبون مجلس رفت شاید کسى تصور نمى کرد قسمتى از سخنان او به یک جنجال رسانه اى حاشیه اى تبدیل شود که مطرح شدن آن هیچ سودى براى کشور و مردم نخواهد داشت بلکه موجب ایجاد آشفتگى روانى و تشویش اذهان عمومى خواهد بود.
صالحى در خلال سخنان خود که با هیاهوى گروهى از نمایندگان مجلس همراه بود گفت: "آقایى مرا تهدید کرده و گفته تو را در قلب اراک دفن کرده و رویت سیمان میریزیم."
این سخنان که در راستاى نشان دادن چهره اى خشن از یک گروه سیاسى و نمایش مظلومیت گروه منصوب به دولت فعلى بود از چند نظر قابل بررسى است. اگر آقاى صالحى از این تهدید ترسیده باشند بدین معناست که در کشور ما قانون در حاکمیت وجود ندارد و مقامات ارشد کشور نیز از این بى قانونى در امان نیستند، بنابراین لزوم تشکیل کمیته اى ناظر بر عملکرد قوه قضائیه مشهود خواهد بود.
اگر آقاى صالحى از این تهدید نترسیده باشند دو موضوع مبهم است؛ اول اینکه چرا این موضوع را در صحن علنى مجلس بیان کرده اند و دیگر آن که چرا این موضوع را روزى مطرح نموده اند که قرار است در مورد مسئله ى مهمى مثل برجام تصمیم گیرى شود؛ باعلم به اینکه مطرح کردن موضوع این تهدید بى تأثیر بر روى ایشان -که قانون نیز در مورد تهدیدى که قابلیت اجرا ندارد توضیحات لازم و شفاف را بیان کرده - ممکن است درنظر نمایندگان مؤثر باشد.
اما در مورد فردى که ادعا شده ایشان را تهدید کرده اند نیز چند نکته قابل تأمل است؛ اول آن که آیا آقاى حسینیان که از قضات با سابقه و فعال در قوه قضائیه بوده اند به قانون تسلط نداشته اند که تهدید جرم محسوب میشود؟ و در صورتى که با عقل سلیم بپذیریم ایشان به قانون تسلط کافى دارند، آیا فردى که از تهران به مجلس شوراى اسلامى راه یافته است از حداقل هوش و سلامت عقلانى بهره مند نیست که حتى اگر قصد تهدید دارد نباید یکى از مقامات مهم کشورى را تهدید کند و بالاتر آن که این فرد را در مقابل چند نفر که شاهد هستند تهدید نکند؟
اما یک فرضیه دیگر وجود فشارهاى روانى در روز فرجام برجام در مجلس است و اینکه با وجود این فشارها مزاح این نماینده با آقاى صالحى شاید به این نیت بوده تا اندکى از فشارهاى آن روز بکاهند و البته جهت گیرى اعضاى جبهه پایدارى کاملا مشخص بوده و براى بیان آن نیازى به تهدید و دادن مدرک جرم به طرف مقابل وجود ندارد.
در پایان توجه شما را به جرم تهدید و مجازات مربوط به آن جلب میکنم.(لطفا روى لینک کلیک کنید)
خبرگزاری فارس به نقل از دفتر ارتباطات مردمی نماینده اردبیل، مصطفی افضلیفرد خطاب به مردم مغان در پاسخ به اظهارات رئیس مجمع نمایندگان استان اردبیل اظهار کرد: در وهله اول باید سئوال کنیم که آیا شناخت واقعی از پیشینه و عملکرد و شخصیت بنده و برومند دارید یا خیر؟ اگر این شناخت را دارید راهنمایی شما برای قضاوت عادلانه خواهد بود و اگر ندارید از بزرگان و افراد موثق که سراغ دارید و نمایندههای مجلس تحقیق کنید تا این شناخت تکمیل شود و زمینهای بشود برای قضاوت منصفانه شما.
وی افزود: آیا دلیل هجمه برومند به بنده را میدانید؟ اگر میدانید با در نظر گرفتن خدا بهترین داوری را خواهید داشت و اگر نمیدانید از اعضای دیگر مجمع نمایندگان استان که در جلسه حضور داشتند بپرسید.
این نماینده مجلس یادآور شد: واقعیت قضیه این است وی برای انتخاب مدیر پیشنهادی استاندار در مورد یکی از ادارات استان چهار رأی کتبی نمایندههای دیگر را در مقابل یک رأی خود دیدند و به جای تمکین در برابر رأی اکثریت با کمال تأسف و تأثر گفتند که باید شما به گزینه من رأی بدهید و نباید با مشورت هم به گزینه دیگر رأی میدادید و متعاقب آن صورت جلسه را از دست نماینده خلخال گرفته و پاره کرده و اعلام کرد که جلسه را به رسمیت نمیشناسم!!!
افضلیفرد تصریح کرد: حال سوال من از مردم این است که اگر شما بجای من بودید چکار میکردید؟ آیا تسلیم زورگوییهای وی میشدید؟ آیا ساکت میشدید؟ و اساساً یک انسان آزاده و مسئول باید در مقابل این رفتار قانونشکنانه چه رفتاری را انجام دهد.
وی افزود: برومند بلافاصله پس از پاره کردن صورت جلسه، طلبکارانه مصاحبه کرده و آن را به درون مردم کشاندند یعنی هم در به چالش کشانده مجمع و هم در رسانهای کردن آن همراه با دروغ و تهمتها شروعکننده بودند.
نماینده مردم اردبیل، نیر، نمین و سرعین در مجلس شورای اسلامی ادامه داد: حال سوال بنده از شما مردم مغان و استان این است آیا به نظر شما من باید این شبهات را پاسخ میدادم یا میگذاشتم که وی حقایق را وارونه و افکار عمومی را فریب دهد؟ و آیا شما بودید سکوت میکردید یا پاسخ میدادید؟
افضلیفرد افزود: حتماً پاسخهای بنده را مطالعه کردهاید و تقاضای بنده این است این دو را کنار هم قرار داده و قضاوت کنید و قضاوت شما هر چه باشد قبول میکنم در خصوص مصاحبه دوم وی هم مواردی را با شما مردم آگاه در میان میگذارم.
وی گفت: مطابق آییننامه داخلی مجمع، ریاست یا دبیری مجمع هم دورهای است و هم با رأی اعضاء مجمع انجام میشود پس نیازی به دست و پا زدن ندارد و انتخاب بنده هم به دبیری مجمع مطابق با این ساز و کار و البته بدون حضور من در غیاب من انجام گرفت، بنده هم به رغم میل باطنی و فقط به احترام آرای مجمع آن را پذیرفتم وگرنه جز زحمت و دردسر و تحمل رفتارهای عجیب و غریب از این نوع که شماها دیدید و شنیدید هیچ مزیتی ندارد.
این نماینده مجلس ادامه داد: حالا این مسئولیت بر دوش من گذاشته شده آیا به نظر شما باید به وظیفه قانونی خود عمل کنم یا تسلیم زورگوییها و قانونشکنیهای وی باشم، شما به عنوان خبرنگار درد آشنا و شما مردم به جای من بودید کدام گزینه را انتخاب میکردید؟
افضلیفرد بیان کرد: به نظر شما اگر پاسخ اکاذیب را داده و واقعیت را آنگونه که هست به مردم انتقال بدهم جنجالآفرینی کردهام؟ من که تا حالا درباره واقعیتهای تلخ که وی بخاطر آن از مجلس چهارم اخراج شده و توسط دادگاه خلع لباس شدند حرفی نزدهام آیا مردم استان به ویژه جوانان مغان زرخیز نباید بر اساس اطلاع از سوابق اشخاص در مورد آنها قضاوت کنند.
وی گفت: آیا آنها نباید بدانند که دلایل بستری شدن و فوت امام جمعه فقید و پاک پارسآباد حجتالاسلام حاج آقا کریمی که با آه و ناله و نفرین از برومند در بیمارستان تبریز دار فانی را وداع گفتند چه بوده است؟؟؟ قضاوت را بر عهده شما میگذارم از شما مردم میپرسم آیا انصافاً پیشنهاد تبلیغاتی برومند دایر بر تکه پاره کردن استان یکپارچه اردبیل آن هم در شرایطی که سالیان متمادی مردم مغان و اردبیل صمیمانه و برادرانه در کنار هم زندگی میکنند پیشنهاد عاقلانهای بود؟
آزادی رسانه ای از پایه های اولیه تحقق آزادی بیان در کشور هاست؛ صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران به عنوان تنها متولی قانونی پخش برنامه های رادیویی و تلویزیونی در ایران مسئولیت بسیار سنگین و خطیری را به دوش می کشد. این که این سازمان عریض و طویل تا چه حد در انجام وظایفش موفق بوده و آیا اصلا سعی در رعایت اصول عدالت رسانه ای و توجه به قواعد حرفه ای رسانه ها داشته است نیازمند بحث کارشناسی و با اطلاعات کافی در زمینه رسانه و سوابق صدا و سیماست، اما با نگاهی کلی به شرایط امروز کشور و اظهار نظرهای افراد شاخص می توان گفت چندان توفیقی در موارد ذکر شده نصیب "رسانه ملی" نشده است.
برخی از اقدامات اخیر صدا و سیما
پخش مستندهای یک طرفه در حین انجام مذاکرات هسته ای، حذف تدریجی برخی چهره ها از روی آنتن این رسانه گروهی، تغییر واضح جهت بخش های خبری به سمت تقابل نرم با دولت، استفاده از رسانه ملی برای تبلیغ هشتگ های اجتماعی مخالف با دولت و یا روند مذاکرات به صورت غیر مستقیم، ایفای نقش بسیار تأثیرگذار در جذب سرمایه برای فاجعه "پدیده شاندیز"، عدم نظارت صحیح بر تبلیغات (برای مثال ماجرای کرم حلزون و تبلیغات گسترده در صدا و سیما)، عدم نظارت صحیح در مورد برنامه های آموزشی، و آخرین مورد انتشار مطالب جلسه خصوصی با دکتر عراقچی که امروز خبر آن به نقل از ایشان منتشر شد.
یک برنامه عجیب
برنامه ای به نام "مردم چه می گویند" تنها یکی از برنامه های است که به نظر می رسد لایق اینکه روی یک آنتن انحصاری برود نیست. آنتنی که شامل چند شبکه ی محدود است و برای پخش برنامه در آن باید از پیچ و خم های فراوانی گذشت ( که البته پیچ و خم های حرفه ای نیستند) و یا اینکه مبلغ گزافی را پرداخت تا بتوان دقایقی را جهت تبلیغ روی صفحه تلویزیون مردم به دست آورد. قطعا این انحصار موجب بالا رفتن توقع مردم با این استدلال که " حالا که هر کسی نمی تواند به صدا و سیما راه یابد، حتما بهترین ها در آن خواهند بود." می شود. برای ذکر مثالی در مورد برنامه مذکور، در برنامه امروز ، درحالی که موضوع بخش آخر برنامه "طراحی داخلی منزل" اعلام شد و افرادی که برنامه سعی داشت آن ها را کارشناس معرفی کند در مورد دکوراسیون داخلی اظهار نظرهایی میکردند، مهمان های این بخش شروع به صحبت از مسائل خانوادگی و تفاهم بین زوجین کردند که مجری برنامه نیز به این ناهماهنگی اشاره کرده و سعی کرد این موضوع را به کمک "تفاهم درکاغذ دیواری" به موضوع اصلی برنامه ربط دهد!
بنگاه پول سازی
متاسفانه همانطور که پیش تر اشاره شد، عدم نظارت دقیق بر برنامه ها ( که اگر جز این باشد خیانت آشکار به ملت بزرگ ایران است) باعث شده برنامه هایی به صدا و سیما راه یابند که به نام آموزش اهداف دیگری را نیز دنبال می کنند. یکی از این موسسات نه چندان خوش نام که به لطف صدا و سیما اسم و رسمی برای خود در میان دانش آموزان پیدا کرد، با کمک رادیو و تلویزیون و با توسل به شیوه های کثیف همچون جعل عنوان و دروغ توانست جایگاه خود را میان موسسات آموزشی در زمینه کنکور سراسری تثبیت کرده و همچنان نیز به فعالیت خود ادامه دهد. نکته جالب اینکه پس از افشای برخی اقدامات غیر قانونی و غیراخلاقی این مجموعه، هم چنان برنامه ای با شرکت عوامل این مجموعه در شبکه چهار سیما بعد از ظهر ها پخش می شود!
انشالله در آینده به موارد دیگر و با جزئیات بیشتر اشاره خواهد شد.
به امید بهبود روند فعلی و آینده ای روشن برای فضای رسانه ای کشور