فرهنگ پناهى

فرهنگ پناهى

وبلاگ شخصی فرهنگ پناهی

پیام های کوتاه
طبقه بندی موضوعی
آخرین مطالب
نویسندگان
۲۲
آذر

پل طبیعت - تهران

۰۸
آذر
جدی ترین ورود سیب زمینی به فضای سیاسی کشور را می توان انتخابات سال 88 دانست، هنگامی که برخی رسانه ها از توزیع سیب زمینی در مناطق محروم توسط دکتر احمدی نژاد برای رأی جمع کردن در انتخابات خبر دادند. هر چند در آن زمان به دلیل پیش آمدن روی دادهایی ناخوش آیند فضای جامعه ملتهب شد و این "سیب زمینی" معروف نیز به باد فراموشی سپرده شد، اما گویا دست تقدیر برای این گیاه سرنوشتی رسانه ای رقم زده و از طرفی سرنوشت آن را به جریان وابسته به محمود احمدی نژاد گره زده است.

معدوم سازی 1700 تن سیب‌زمینی توسط سازمان تعاون روستایی استان فارس، چند روزی است دوباره سیاسی ترین غذای ایران را به صدر اخبار رسانه ها آورده است. اقدامی که از طرفی ما را به یاد موارد مشابه در کشور های توسعه یافته همچون ایالات متحده امریکا می اندازد، که می تواند در مواقع لزوم صورت گرفته و موجب جلوگیری از افت شدید قیمت و حفظ تعادل بازار شود. 

نکته جالب این هیاهوی رسانه ای که اکثرا از طرف جبهه وابسته به تفکر دولت "مهرورزی" است، این است که تخریب مسئولین دولت فعلی با کلید واژه حمایت از کشاورزان و تولید کنندگان صورت می گیرد، در حالی که اگر با کمی دقت بنگریم، تنها کسانی که از این اقدام در هر شرایطی سود خواهند برد کشاورزان هستند؛ چرا که دفن محصولات همواره با پرداخت معادل ریالی آن ها از طرف دولت و از طرف دیگر حفظ قیمت و ارزش محصولات سایر کشاورزان همراه خواهد بود.

به نظر می رسد تخریب جبهه "احمدی نژادی" ها همچنان ادامه داشته باشد و سیب زمینی هم در این راه نقش کمکی اساسی ایفا کند. بنابر این دور از ذهن نیست که در دوره بعد انتخابات ریاست جمهوری، در کنار حضور کاندیدایی با نماد کلید و رنگ بنفش، شاهد حضور فردی با نماد سیب زمینی و رنگ قهوه ای باشیم.
۲۳
آبان

قبل از هرچیز با مردم مصیبت زده لبنان و فرانسه (پاریس) همدردى میکنیم.


حقیقت این است که مردم پاریس تقاص سیاست هاى اشتباه دولتشان را پس دادند و شاید آخرین اروپایى هایى نباشند که جور اشتباهات دولتمردانشان را میکشند(امریکا را هم اضافه کنید)؛ 


اما واقعیت این است که حال شرایط فرق کرده، ایجاد کنندگان نا امنى در بهشت منابع طبیعى و مهد مذهب جهان حال با چالش جدى امنیتى روبرو هستند و این فرصت عظیمى را براى ما ایجاد خواهد کرد


حال نوبت ماست که با ورق امنیت مان بازى کنیم، بازار عظیم توریسم در انتظار کشور ماست. مهم ترین قدم در حال حاضر میتواند ایجاد بستر مناسب براى صنعت توریسم باشد.


نوبت بازى ما رسیده است.

۱۶
آبان


سخنان رهبر معظم انقلاب در مورد "نفوذ" از طریق برجام و تأکید ایشان بر لزوم توجه به جلوگیرى از نفوذ فرهنگى غرب، بازتاب هاى مختلفى در پى داشت. سوء استفاده برخى جریان هاى صاحب رسانه از واژه "نفوذ" و تبدیل آن به بازیچه اى براى بیان افکار این جریان هاى خاص از جمله این بازتاب ها بود.


البته چنین رفتارهایى از سوى این افراد و گروه ها بى سابقه نبوده و احتمالا در آینده نیز ادامه خواهد یافت. اینکه چگونه میتوان هر اتفاق مغایر با میل خود را با واژه اى مثل "نفوذ" تقبیح کرد از مهارت هاى رسانه اى و ژورنالیستى است، اما بد نیست کمى بیاندیشیم که "نفوذ" واقعا چیست و مصداق ها و علائم آن در جامعه چیست؟


نفوذ یعنى تبدیل شدن گوشى هاى هوشمند به پرکاربردترین وسیله ما و دور شدن از مطالعه و کتاب


نفوذ را میتوان غرق شدن ما در فضاى مجازى و شبکه هاى اجتماعى با محتوایى غالبا پوچ درنظر گرفت


نفوذ یعنى هجوم رسانه اى و تأمین فیلم و سریال مورد نیاز خانواده ها و افراد توسط رسانه هاى غربى و جاى خالى فیلم ها و سریال هاى باکیفیت ایرانى در سبد رسانه اى ایرانى ها که میتوان یکى از عوامل اصلى آن را عملکرد ضعیف صدا و سیما در این مورد دانست، گواه این مدعا را نیز میتوان پس زمینه درد و رنج و مصیبت در اکثرآثار تولیدى صدا و سیما دانست


نفوذ میتواند به معنى حضور کم رنگ موسیقى ایرانى و فارسى در سبد موسیقى ما و پرشدن جاى آن با آثار غربى باشد که عدم پویایى اهداء مجوز از طرف وزارت ارشاد-که موجب مغفول ماندن سبک هاى نوین موسیقى شده است- از عوامل اصلى آن است


نفوذ را شاید بتوان دور باطل رقابت گشت ارشاد با جوانان دانست که جز ارعاب و تحریک بیشتر جوانان به استفاده از پوشش هاى نامتعارف نتیجه ى چندانى نداشته است، ذکر این نکته ضرورى است که بازار لباس پر از لباس هاى نامتعارف و بیگانه با فرهنگ ماست، چطور نهادهاى نظارتى قدرتمند ما نمیتوانند بازار را کنترل کنند، به جاى اینکه وارد یک رقابت کف خیابانى شوند؟


شاید غم انگیز ترین معناى نفوذ سیل خروج جوانان نخبه و فرهیخته ما از کشور باشد، سرمایه هاى عظیمى که به راحتى از دستشان میدهیم و هرروز خبرهایى از افتخار آفرینى آن ها در گوشه اى از جهان را مى شنویم و افسوس میخوریم که اى کاش این افتخار آفرینى ها و تولید علم ها و ایجاد پیشرفت ها توسط این سرمایه هاى عظیم انسانى در کشور خودمان اتفاق مى افتاد


اما افسوس که جز افسوس خوردن هیچ نمیکنیم و همچنان به جاى اینکه فکرى اساسى کنیم، مشغول بازى با واژه هایى همچون "نفوذ" هستیم...

۲۵
مهر

  • قباد افشاررئیس سازمان امور اراضی کشور- در گفتگو با روزنامه شرق به بیان ابعاد سیاسی پرونده پدیده پرداخته و ریشه اختلاف با پدیده در خصوص تغییر کاربری 40 هکتاری زمینهای پروژه را حمایت دولت نهم و مخالفت دولت دهم عنوان کرده است. 

    از زمین‎خواری حمایت شده است؟
    تا امروز ندیدم کسی در مبارزه با ما مقابله کند. حالا شاید بعضی‌ از مسئولان محلی به تشخیص خود فکر کنند که برخی ساخت‏و‏سازها به‏عنوان یک کار عمرانی و توسعه‏ای کار درستی است و باید پیگیری و از آن حمایت کنند. مثلا وقتی مالک یا سرمایه‏گذاری طرح خود را برای فلان مسئول محلی ارائه می‌کند، آن مسئول محلی فکر می‌کند که این کار برای منطقه‌شان خوب است، اما این موضوع عمومیت ندارد و در سطح مسئولان عالی و سیاست‌گذاری کلان کشور و حتی استانداران و مسئولان استانی همیشه در برخورد و پیشگیری از تغییر کاربری‏ها و برخورد با زمین‏خواری با ما همراهی شده است.

    ‌در پدیده شاندیز چطور؟
    در پدیده شاندیز در دو سال گذشته همه حاکمیت برای برخورد با تخلف انجام‌شده همراه شدند. درصورتی که در دولت قبل شاید از فردی که تخلف می‌کرده به‌عنوان مشاور دولت هم استفاده می‌کردند. خیلی‌ از مسئولان در دولت قبل از پدیده شاندیز حمایت کردند. اما در این دولت، وزیر کشور و دیگر وزرا و مسئولان برای برخورد با این مسئله ده‌ها جلسه برگزار کرده‌اند. ده‌ها جلسه در قوه‌قضائیه برگزار شد. حتی پرونده‏ای که برای تغییر کاربری انجام‌شده از سوی این شرکت به دادگاه ارسال کردیم، ارائه مستندات غیرواقعی از سوی برخی مسئولان محلی، منجر به محکومیت ما شد، ولی وقتی در دولت جدید این پرونده را پیگیری کردیم منجر به حمایت قوه‌قضائیه و لغو آن احکام شد. در دولت قبل این‌طور نبوده و اصلا این فضا وجود نداشته است. الان همه بخش‌ها با ما همراه هستند و دستگاه قضائی و مجلس هم وقتی ببینند دولت می‌خواهد این کار انجام شود، کمک می‌کنند.

    ‌آنچه در پدیده رخ داده، دقیقا چه بود؟
    در پدیده شاندیز بیش از ۴٠ هکتار زمین کشاورزی در حریم شهر شاندیز که تغییر کاربری‌اش هم ممنوع بوده به‌وسیله این شرکت بدون مجوز و با حمایت شهردار وقت شاندیز و مدیرکل راه‌وشهرسازی وقت خراسان‌رضوی تغییر کاربری داده شد که علیه هر دو اینها اعلام شکایت کردیم و شهردار محکوم به جریمه و انفصال شده است. پرونده مدیرکل راه‌وشهرسازی هم در حال رسیدگی است.

    آنچه در رابطه با این پرونده مطرح می‎شود، حفظ این مجموعه است، زیرا در این پرونده مردم نیز دخیل شده‎اند و با تخریب آن مردم به‎عنوان سهامداران آن متضرر خواهند شد. راهکاری که برای آن در نظر گرفته شده چیست؟
    در یکی از پیشنهادها بحث دریافت عوارض و ادامه حیات این مجموعه به میان آمده است. عوارضی که این مجموعه باید برای تغییر کاربری به سازمان امور اراضی می‌پرداخت، حدود ‌هزار‌میلیارد تومان است که پرداخت نشده است. این پرونده هنوز در مراجع قضائی است و بهتر بود در ابتدا جلوی این تخلفات گرفته می‎شد، زیرا وقتی کار به این مرحله برسد شاید تخریب غیرممکن باشد. درهرحال مسئولانی که از این کار حمایت کرده‌اند باید پاسخ‌گو باشند. قانون باید بر کشور حکومت کند و از این تخلفات جلوگیری شود. صداوسیما هم نباید موضوعی را که تخلف محسوب می‌شود و قانونی نیست تبلیغ می‌کرد. این تخلف چند بانک را هم درگیر کرده است.
۲۰
مهر

روز فرجام برجام وقتى على اکبر صالحى رئیس سازمان انرژى اتمى پشت تریبون مجلس رفت شاید کسى تصور نمى کرد قسمتى از سخنان او به یک جنجال رسانه اى حاشیه اى تبدیل شود که مطرح شدن آن هیچ سودى براى کشور و مردم نخواهد داشت بلکه موجب ایجاد آشفتگى روانى و تشویش اذهان عمومى خواهد بود.



صالحى در خلال سخنان خود که با هیاهوى گروهى از نمایندگان مجلس همراه بود گفت: "آقایى مرا تهدید کرده و گفته تو را در قلب اراک دفن کرده و رویت سیمان میریزیم."

این سخنان که در راستاى نشان دادن چهره اى خشن از یک گروه سیاسى و نمایش مظلومیت گروه منصوب به دولت فعلى بود از چند نظر قابل بررسى است. اگر آقاى صالحى از این تهدید ترسیده باشند بدین معناست که در کشور ما قانون در حاکمیت وجود ندارد و مقامات ارشد کشور نیز از این بى قانونى در امان نیستند، بنابراین لزوم تشکیل کمیته اى ناظر بر عملکرد قوه قضائیه مشهود خواهد بود.


اگر آقاى صالحى از این تهدید نترسیده باشند دو موضوع مبهم است؛ اول اینکه چرا این موضوع را در صحن علنى مجلس بیان کرده اند و دیگر آن که چرا این موضوع را روزى مطرح نموده اند که قرار است در مورد مسئله ى مهمى مثل برجام تصمیم گیرى شود؛ باعلم به اینکه مطرح کردن موضوع این تهدید بى تأثیر بر روى ایشان -که قانون نیز در مورد تهدیدى که قابلیت اجرا ندارد توضیحات لازم و شفاف را بیان کرده - ممکن است درنظر نمایندگان مؤثر باشد.


اما در مورد فردى که ادعا شده ایشان را تهدید کرده اند نیز چند نکته قابل تأمل است؛ اول آن که آیا آقاى حسینیان که از قضات با سابقه و فعال در قوه قضائیه بوده اند به قانون تسلط نداشته اند که تهدید جرم محسوب میشود؟ و در صورتى که با عقل سلیم بپذیریم ایشان به قانون تسلط کافى دارند، آیا فردى که از تهران به مجلس شوراى اسلامى راه یافته است از حداقل هوش و سلامت عقلانى بهره مند نیست که حتى اگر قصد تهدید دارد نباید یکى از مقامات مهم کشورى را تهدید کند و بالاتر آن که این فرد را در مقابل چند نفر که شاهد هستند تهدید نکند؟


اما یک فرضیه دیگر وجود فشارهاى روانى در روز فرجام برجام در مجلس است و اینکه با وجود این فشارها مزاح این نماینده با آقاى صالحى شاید به این نیت بوده تا اندکى از فشارهاى آن روز بکاهند و البته جهت گیرى اعضاى جبهه پایدارى کاملا مشخص بوده و براى بیان آن نیازى به تهدید و دادن مدرک جرم به طرف مقابل وجود ندارد.


در پایان توجه شما را به جرم تهدید و مجازات مربوط به آن جلب میکنم.(لطفا روى لینک کلیک کنید)

۱۲
شهریور

خبرگزاری فارس به نقل از دفتر ارتباطات مردمی نماینده اردبیل، مصطفی افضلی‌فرد خطاب به مردم مغان در پاسخ به اظهارات رئیس مجمع نمایندگان استان اردبیل اظهار کرد: در وهله اول باید سئوال کنیم که آیا شناخت واقعی از پیشینه و عملکرد و شخصیت بنده و برومند دارید یا خیر؟ اگر این شناخت را دارید راهنمایی شما برای قضاوت عادلانه خواهد بود و اگر ندارید از بزرگان و افراد موثق که سراغ دارید و نماینده‌های مجلس تحقیق کنید تا این شناخت تکمیل شود و زمینه‌ای بشود برای قضاوت منصفانه شما.


وی افزود: آیا دلیل هجمه‌ برومند به بنده را می‌دانید؟ اگر می‌دانید با در نظر گرفتن خدا بهترین داوری را خواهید داشت و اگر نمی‌دانید از اعضای ‌دیگر مجمع نمایندگان استان که در جلسه حضور داشتند بپرسید.

این نماینده مجلس یادآور شد: واقعیت قضیه این است وی برای انتخاب مدیر پیشنهادی استاندار در مورد یکی از ادارات استان چهار رأی کتبی نماینده‌های دیگر را در مقابل یک رأی خود دیدند و به جای تمکین در برابر رأی اکثریت با کمال تأسف و تأثر گفتند که باید شما به گزینه من رأی بدهید و نباید با مشورت هم به گزینه‌ دیگر رأی می‌دادید و متعاقب آن صورت جلسه را از دست نماینده خلخال گرفته و پاره کرده و اعلام کرد که جلسه را به رسمیت نمی‌شناسم!!!


افضلی‌فرد تصریح کرد: حال سوال من از مردم این است که اگر شما بجای من بودید چکار می‌کردید؟ آیا تسلیم زورگویی‌های وی می‌شدید؟ آیا ساکت می‌شدید؟ و اساساً‌ یک انسان آزاده و مسئول باید در مقابل این رفتار قانون‌شکنانه چه رفتاری را انجام دهد.

وی افزود: برومند بلافاصله پس از پاره کردن صورت جلسه، طلبکارانه مصاحبه کرده و آن را به درون مردم کشاندند یعنی هم در به چالش کشانده مجمع و هم در رسانه‌ای کردن آن همراه با دروغ و تهمت‌ها شروع‌کننده بودند.


نماینده مردم اردبیل، نیر، نمین و سرعین در مجلس شورای اسلامی ادامه داد: حال سوال بنده از شما مردم مغان و استان این است آیا به نظر شما من باید این شبهات را پاسخ می‌دادم یا می‌گذاشتم که وی حقایق را وارونه و افکار عمومی را فریب دهد؟ و آیا شما بودید سکوت می‌کردید یا پاسخ می‌دادید؟

افضلی‌فرد افزود: حتماً‌ پاسخ‌های بنده را مطالعه کرده‌اید و تقاضای بنده این است این دو را کنار هم قرار داده و قضاوت کنید و قضاوت شما هر چه باشد قبول می‌کنم در خصوص مصاحبه دوم وی هم مواردی را با شما مردم آگاه در میان می‌گذارم.


وی گفت: مطابق آیین‌نامه داخلی مجمع،‌ ریاست یا دبیری مجمع هم دوره‌ای است و هم با رأی اعضاء مجمع انجام می‌شود پس نیازی به دست و پا زدن ندارد و انتخاب بنده هم به دبیری مجمع مطابق با این ساز و کار و البته بدون حضور من در غیاب من انجام گرفت، بنده هم به رغم میل باطنی و فقط به احترام آرای ‌مجمع آن را پذیرفتم وگرنه جز زحمت و دردسر و تحمل رفتارهای عجیب و غریب از این نوع که شماها دیدید و شنیدید هیچ مزیتی ندارد.

این نماینده مجلس ادامه داد: حالا این مسئولیت بر دوش من گذاشته شده آیا به نظر شما باید به وظیفه قانونی خود عمل کنم یا تسلیم زورگویی‌ها و قانون‌شکنی‌های وی باشم، ‌شما به عنوان خبرنگار درد آشنا و شما مردم به جای من بودید کدام گزینه را انتخاب می‌کردید؟


افضلی‌فرد بیان کرد: به نظر شما اگر پاسخ اکاذیب را داده و واقعیت را آنگونه که هست به مردم انتقال بدهم جنجال‌آفرینی کرده‌ام؟ من که تا حالا درباره واقعیت‌های تلخ که وی بخاطر آن از مجلس چهارم اخراج شده و توسط دادگاه خلع لباس شدند حرفی نزده‌ام آیا مردم استان به ویژه جوانان مغان زرخیز نباید بر اساس اطلاع از سوابق اشخاص در مورد آنها قضاوت کنند.

وی گفت: آیا آنها نباید بدانند که دلایل بستری شدن و فوت امام جمعه‌ فقید و پاک پارس‌آباد حجت‌الاسلام حاج آقا کریمی که با آه و ناله و نفرین از برومند در بیمارستان تبریز دار فانی را وداع گفتند چه بوده است؟؟؟ قضاوت را بر عهده شما می‌گذارم از شما مردم می‌پرسم آیا انصافاً پیشنهاد تبلیغاتی برومند دایر بر تکه پاره کردن استان یکپارچه اردبیل آن هم در شرایطی که سالیان متمادی مردم مغان و اردبیل صمیمانه و برادرانه در کنار هم زندگی می‌کنند پیشنهاد عاقلانه‌ای بود؟

۲۳
مرداد

ساعتى قبل زمین لرزه اى به بزرگى ٤/١ در مقیاس ریشتر جواد آباد تهران را لرزاند.



جزئیات بیشتر

۲۱
مرداد


از مدتى قبل و پس از انفجار بمب خبرى آغاز سلسله دادگاه هاى مهدى هاشمى، خیلى زود مشخص شد که روزنامه ها و خبرگزارى هاى اصولگرا و یا آن هایى که به نام اصولگرایان و سپاه پاسداران شناخته مى شوند کلید واژه اى براى تولید خبر یافته اند، حرفه اى یا غیر حرفه اى زیاد مهم نبود؛ خبر باید دیده شود، خبرهایى باید دیده نشوند.

خبر دستگیرى آقاى "رحیمى" و تخلفات مالى دولت گذشته خیلى زود در هیاهوى رسانه اى هاشمى و هاشمى ها گم شد، مخاطب شاید اینطور حس میکرد که قاعده بازى این است: یکى شما از ما زدید، یکى ما از شما میزنیم.
در این بین بازهم خیلى مهم نیست این یکى واقعا تعلقى به این طرف دارد یا آن یکى به آن طرف وابسته بوده و فراتر از این اصلا اقدامات منفى اش متوجه جناحى که نامش به آن گره مى خورد هست یا نه؛ هرکس با رسانه هایى که دارد دست بالاتر را مشخص میکند، کافى است فرد را آن طرفى معرفى کنى و او را مثل وزنه اى سنگین به طرف مقابلت گره بزنى تا وقتى غرق شد همه طرف مقابلت را با خودش پایین بکشد.

به خودمان که آمدیم دیدیم رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام چه کسى بوده و خبر نداشتیم! فردى که تا پیش از این از مجاهدت هایش شنیده بودیم شد "صاحب باغ پسته و تاجر ورشکسته"، بزرگى که تا به حال از رشادت ها و شکنجه کشیدن هایش در راه پیروزى و حفظ انقلاب خمینى کبیر شنیده بودیم ناگهان با شبهه ى "آیا هاشمى پدر اختلاس ایران است" تخریب شد و برایش در سایت هاى خبرى همین جا، ایران خودمان تیتر زدند! روستازاده اى که از دل مردم برآمده و با مبارزاتش و خدماتش در همین کشور آبادانى هاى فراوان ایجاد کرد، وقتى از مخفى شدن عده اى به هنگام بحران، در روستاهایشان انتقاد کرد به توهین به روستاییان متهم شد و بازهم بر علیه او هیاهو به راه افتاد.

وقتى فیلم وداع آیت الله هاشمى با فرزندش را دیدم، از دید انسانى که وداع یک پدر و پسر -فارغ از جایگاه اجتماعى و سیاسى آن ها- را مى نگرد، احساس بر من غلبه کرد، شاید کسى بگوید خوب نقش بازى کردند، اما به شخصه در آن چشم ها و دعا خواندن ها و آن بوسه دروغ و ریایى ندیدم؛ شاید از سادگى من است، اما وقتى از زبان آیت الله هاشمى شنیدم که روزى همه خواهند فهمید بر شما (مهدى هاشمى) ظلم رفته است، احساس را فراموش کردم و شوکه شدم.

توقع داشتم ریاست محترم قوه قضائیه با بررسى دقیق موضوع گزارشى جامع به مردم ارائه کنند و همانطور که در رسانه ها بر طبل "رسوایى" و "محکومیت" مهدى هاشمى "مفسد" کوبیده شد، جلسات دادگاه و شرح جرائم و ادله ارائه شده از طرف ایشان نیز رسانه اى میگشت.
اما واکنش سریع و تقریبا خشمگین ریاست قوه قضائیه این شوک را دوچندان کرد!
چه شده است؟ رئیس قوه قضائیه از حکمى دفاع مى کند که رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام آن را ظالمانه مى داند! چرا این بازى باید به رسانه ها کشیده مى شد؟ ما مردم ایران به این نظام اعتماد کرده ایم، چرا باید دو نفر از ارکان این نظام بزرگ که در مقابل قدرت هاى جهانى ایستادگى کرده و به حول و قوه الهى اقتدارش را حفظ خواهد کرد این طور آشکارا در مقابل یکدیگر قرار گیرند؟

حق با چه کسى است؟ تکلیف ما را روشن کنید، پیش از اینکه چنین رفتارهایى تبدیل به رسم شود، پیش از این که شاید خیلى دیر شود.
۱۲
مرداد

آزادی رسانه ای از پایه های اولیه تحقق آزادی بیان در کشور هاست؛ صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران به عنوان تنها متولی قانونی پخش برنامه های رادیویی و تلویزیونی در ایران مسئولیت بسیار سنگین و خطیری را به دوش می کشد. این که این سازمان عریض و طویل تا چه حد در انجام وظایفش موفق بوده و آیا اصلا سعی در رعایت اصول عدالت رسانه ای و توجه به قواعد حرفه ای رسانه ها داشته است نیازمند بحث کارشناسی و با اطلاعات کافی در زمینه رسانه و سوابق صدا و سیماست، اما با نگاهی کلی به شرایط امروز کشور و اظهار نظرهای افراد شاخص می توان گفت چندان توفیقی در موارد ذکر شده نصیب "رسانه ملی" نشده است.

 

برخی از اقدامات اخیر صدا و سیما


پخش مستندهای یک طرفه در حین انجام مذاکرات هسته ای، حذف تدریجی برخی چهره ها از روی آنتن این رسانه گروهی، تغییر واضح جهت بخش های خبری به سمت تقابل نرم با دولت، استفاده از رسانه ملی برای تبلیغ هشتگ های اجتماعی مخالف با دولت و یا روند مذاکرات به صورت غیر مستقیم، ایفای نقش بسیار تأثیرگذار در جذب سرمایه برای فاجعه "پدیده شاندیز"، عدم نظارت صحیح بر تبلیغات (برای مثال ماجرای کرم حلزون و تبلیغات گسترده در صدا و سیما)، عدم نظارت صحیح در مورد برنامه های آموزشی، و آخرین مورد انتشار مطالب جلسه خصوصی با دکتر عراقچی که امروز خبر آن به نقل از ایشان منتشر شد.

 

یک برنامه عجیب


برنامه ای به نام "مردم چه می گویند" تنها یکی از برنامه های است که به نظر می رسد لایق اینکه روی یک آنتن انحصاری برود نیست. آنتنی که شامل چند شبکه ی محدود است و برای پخش برنامه در آن باید از پیچ و خم های فراوانی گذشت ( که البته پیچ و خم های حرفه ای نیستند) و یا اینکه مبلغ گزافی را پرداخت تا بتوان دقایقی را جهت تبلیغ روی صفحه تلویزیون مردم به دست آورد. قطعا این انحصار موجب بالا رفتن توقع مردم با این استدلال که " حالا که هر کسی نمی تواند به صدا و سیما راه یابد، حتما بهترین ها در آن خواهند بود."  می شود. برای ذکر مثالی در مورد برنامه مذکور، در برنامه امروز ، درحالی که موضوع بخش آخر برنامه "طراحی داخلی منزل" اعلام شد و افرادی که برنامه سعی داشت آن ها را کارشناس معرفی کند در مورد دکوراسیون داخلی اظهار نظرهایی میکردند، مهمان های این بخش شروع به صحبت از مسائل خانوادگی و تفاهم بین زوجین کردند که مجری برنامه نیز به این ناهماهنگی اشاره کرده و سعی کرد این موضوع را به کمک "تفاهم درکاغذ دیواری" به موضوع اصلی برنامه ربط دهد!

 

بنگاه پول سازی


متاسفانه همانطور که پیش تر اشاره شد، عدم نظارت دقیق بر برنامه ها ( که اگر جز این باشد خیانت آشکار به ملت بزرگ ایران است) باعث شده برنامه هایی به صدا و سیما راه یابند که به نام آموزش اهداف دیگری را نیز دنبال می کنند. یکی از این موسسات نه چندان خوش نام که به لطف صدا و سیما اسم و رسمی برای خود در میان دانش آموزان پیدا کرد، با کمک رادیو و تلویزیون و با توسل به شیوه های کثیف همچون جعل عنوان و دروغ توانست جایگاه خود را میان موسسات آموزشی در زمینه کنکور سراسری تثبیت کرده و همچنان نیز به فعالیت خود ادامه دهد. نکته جالب اینکه پس از افشای برخی اقدامات غیر قانونی و غیراخلاقی این مجموعه، هم چنان برنامه ای با شرکت عوامل این مجموعه در شبکه چهار سیما بعد از ظهر ها پخش می شود!

 

انشالله در آینده به موارد دیگر و با جزئیات بیشتر اشاره خواهد شد.

به امید بهبود روند فعلی و آینده ای روشن برای فضای رسانه ای کشور